به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، حال و هوای پراسترس و چشمان منتظر میلیونها ایرانی به محل نشست مذاکرات دیپلماتهای ایرانی و 1+5 در وین، لوزان و ژنو، هنوز از یادها نرفته و چه بسیار کسانی که در آن هوای برجامی، قلمفرسایی کرده و آن را معبر عبور امن کشور به سوی ساحل آرامش نامیدند.
20 روز دیگر، دومین سالروز اجرای تعهدات 1+5 در برجام است. 26 دی 1394، طرفهای مقابل در مذاکرات هستهای براساس آنچه تعهد کرده بودند، موظف به رفع تحریمهای هستهای و ایجاد سازوکارهایی برای برداشتن محدودیتهای مالی و بانکی شدند. از آن روز تاکنون با وجود آنکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی در 9 گزارش جداگانه اجرای تعهدات ایران را در برجام تایید کرده، ولی شاهد هستیم که در آن سوی ماجرا، کشورهای غربی و بهویژه آمریکا تعهدات خود را زیرپای گذاشته و حتی مدافعان برجام را نیز ناامید ساختهاند.
اولویتی به نام برجام در سیاست خارجی ایران
در حوزه تاریخ روابط بینالملل، تجربیاتی وجود دارند که میتوانند بهعنوان مثالهایی در حوزه سیاست بینالملل مورد استفاده قرار گیرند؛ زمانی که ناپلئون بناپارت بدون توجه به قرارداد 1807 با روسیه برای عدم تعرض، در سال 1812 به این کشور لشکرکشی کرد و شکست مفتضحانهای خورد تا هنگامی که بار دیگر هیتلر، رهبر آلمان نازی در سال 1940 همان اشتباه را تکرار کرد و در عملیات بارباروسا برخلاف تعهدات قبلی به شوروی حملهور شد. از این دست رویدادها فراوانند و خبرگان سیاست خارجی همواره برای تامین منافع ملی، نگاهی به تاریخ دارند. آنچه مقصود است روندی است که در بیش از یکسال اخیر در حوزه سیاست خارجی ایران تحتلوای برجام شکل گرفته است. سیاست خارجی فکه بیش از چهارسال درگیر مذاکرات هستهای و سپس تحولات پسابرجام بوده و به نظر میرسد تا پایان عمر دولت دوازدهم نیز درگیر آن خواهد بود.
واقعگرایی در روابط بینالملل اصلی است که کشورها با اتکا به آن در پی تامین منافع ملی خود هستند. دولتها آنچه را در واقعیت وجود دارد باید بپذیرند، نه آن چیزی که دوست دارند. حال و روز دولت اعتدال بهگونهای است که آرزوهایش در فضای سیاست خارجی محقق نشده ولی با این وجود قصد ندارد از عدمتحقق آنها عقبنشینی کند. حالا در کنار منتقدان برجام، مدافعان دیروز و دستاندرکاران آن، امروز به سازوکارها و نتایج به دست آمده نقدهای جدی دارند و شاید بتوان آن را شیب تندی نامید که از برجامزدگی به معنای اعتیاد به آن به برجامزدگی به معنای رهایی رسیده است.
حسن روحانی در خرداد سال 1395 که ماههای ابتدای برجام بود اینگونه درباره برجام نظر میدهد: «قبل از برجام هر روز در انتظار بودیم که چه محدودیت، تحریم و معضل جدیدی برای ملت ایران ایجاد میکنند، اما اکنون هر روز یک گشایش جدید برای مردم حاصل میشود و این گشایشها جای شکرگزاری دارد که باید در سایه آنها، کار و تلاش بیشتری برای مردم انجام گیرد.» شاهبیت بسیاری از اظهارات مقامات دولتی درباره برجام نیز بر همین منوال یعنی گشایشها و شکوفاییهای اقتصادی و رفع تحریمها بود! روحانی مردم را به شکرگزاری نسبت به دستاوردهای هر روزه برجام دعوت میکرد.
وی در مراسمی عنوان کرده بود: «میگویند با برجام دولت برای ملت رفاه بیاورد، مگر ما برجام را آوردهایم؟ ما خادم مردم هستیم، برجام را خدا آورد.»
وقتی ورقها برمیگردند
در این بین با عدمتحقق وعدههای برجامی و بدعهدی کشورهای غربی در انجام تعهدات در ماههای پس از توافق، صداهایی از دولت و حامیانش بلند شد که نشانههای ناگواری از مریض بدحالی به نام برجام میداد. در همین رابطه به تازگی یکی از حامیان همیشگی مذاکره ورود ایران به بازار آزاد جهانی، ناظر بر دستاورد تقریبا هیچ برجام اساس اشتباهات را به نحوه مذاکرات و عملکرد دستگاه سیاست خارجی مرتبط دانسته است. محمود سریعالقلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی، در جریان پانزدهمین کنفرانس بینالمللی مدیریت به صورت تلویحی، دستاوردهای برجام را زیر سوال برده و میگوید باید در جریان تصمیمسازی دید که آیا از همه نهادها و افرادی که دارای دیدگاه هستند، استفاده شده است یا خیر؟ اگر دستگاه دیپلماسی ما در رابطه با موضوع برجام مشاور بینالمللی میگرفت و متن مذاکرات 22 جلدی آمریکا و چین را مطالعه میکرد که چه مواردی در سالهای 70 تا 78 بین آمریکا و چین اتفاق افتاده است و چگونه مذاکرات را پیش بردند، قطعا موفقیت بیشتری با دریافت امتیازات حاصل میشد. آنطور که مشاور سابق جناب روحانی میگوید «مذاکرات برجام توسط ایران براساس دانش بینالمللی نبود، چراکه این مذاکرات دچار هیجان و احساس بود و باید در این باره مطالعات بیشتری صورت میپذیرفت.»
هرچند او هیجان و احساسات را عوامل عدمموفقیت یا کممحصولی درخت برجام میداند، ولی پیش از این برخی از حامیان برجام، طرف مقابل و از جمله دولت جدید آمریکا را از موانع اصلی برای تحقق وعدههای برجام ارزیابی کرده بودند. به هر حال در هر دو حالت با توجه به رویکرد هزینه-فایده یا آنچه وزیر خارجه ایران بازی برد- برد نامیده بود، در اصل ماجرا تفاوتی حاصل نمیشود.
علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی در اسفند ماه سال 94 جزء اولین کسانی بود که به رفتار آمریکاییها (دولت اوباما مستقر بود) در قبال اجرای برجام واکنش نشان داد و اعلام کرد طرف غربی در انجام برخی از تعهدات خود در برداشتن تحریمها از جمله تحریمهای بانکی تاخیر داشته است. سخنانی که عکسالعمل رئیسجمهور را در پی داشت و روحانی را ناگزیر کرد که حوزه مسئولیتی صالحی را به او یادآور شده و تاکید کند او وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی و حتی وزیر خارجه نیست. اما خیلی زود، نشانههای دیگری درباره بیحاصل بودن زمین برجام زیر آسمان ایران رویت شد.
فروردین 95، محمدجواد ظریف به بدعهدی آمریکا واکنش نشان داد تا اینگونه بگوید که ما فقط از آمریکاییها یک چیز میخواهیم و آن هم این است که آمریکاییها در زمینه تبادلات اقتصادی و بانکی ایران با طرفهای اروپایی دخالت نکنند. به گفته ظریف، مردم ایران میخواهند شاهد نتایج توافق هستهای باشند چراکه ما بیش از 30 ماه در یکی از فشردهترین مذاکرات شرکت نکردهایم تا اکنون فقط یک «سند خالی» داشته باشیم.
چند روز قبل از آن، ولیا... سیف، رئیس کل بانک مرکزی، نیز بعد از دیدار خصوصی با وزیر خزانهداری آمریکا در یک سخنرانی از دستاورد «تقریبا هیچ» برجام رونمایی کرد و یادآور شد که برجام تاکنون هیچ دستاورد اقتصادیای برای ایران نداشته است. طبق گفته سیف، امکان دسترسی ایران به 100 میلیارد دلار داراییهای مسدود بوده و بانکهای اروپایی نیز کماکان نگران نقض قوانین آمریکا و مواجه شدن با جریمههای سنگین هستند.
با وجود مذاکرات بعدی ظریف و جان کری اما، آنچه از شواهد امر پیدا بود، راهبرد اساسی آمریکا برای بیتاثیرکردن دستاوردهای برجام بود. تنها چند روز پس از مذاکرات وزرای خارجه ایران و آمریکا در اردیبهشت 1395، واشنگتن به بهانه حکم دیوان عالی آمریکا، دو میلیارد اموال ایران را به اتهام دست داشتن در قضیه انفجار مقر آمریکایی در بیروت سال 1983 و کشته شدن 241 سرباز آمریکایی، بلوکه کرد. امری که با روی کار آمدن دونالد ترامپ با شیب تندتری در حال وقوع است و محدودیتها و تحریمها علیه ایران در هماهنگی با کنگره و سنا بیانگر آن است؛ محدودیتها و تحریمهایی که بارها از سوی مقامات ایران، نقض برجام ارزیابی شده است.
بنبست برجام در 2 سالگی؟
هرچند در مقابل محدودیتها و تحریمهای جدید آمریکا و سنگاندازی در مسیر برجام از سوی غرب، دولتمردان آن را با گزارهای به نام «عدم نقض صریح برجام» یا «فاحش نبودن نقض» توجیه میکردند، ولی بهویژه پس از انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، دیگر گریزی از اعتراف به واقعیات از سوی مدافعان برجام باقی نماند و زبانها از نقض آن میگویند و قلمها نیز از بیحاصلی یا عدمموفقیت برجام مینویسند. در برآیند کلی باید این سوال اساسی مطرح شود که آیا مدافعان مذاکرات از نوع برجام، تجربیات جدید را بهعنوان رویکرد اصلی در سیاست خارجی لحاظ خواهند کرد یا باید شاهد تحولاتی خارج از تجربیات برجام باشیم. حسن روحانی تجربه مذاکرات با تروئیکای اروپایی را نیز در سال 1382 داشته است؛ آنجا نیز خوشبینانه به دنبال راهی برای رفع نگرانی غرب از موقعیت هستهای ایران بودیم.
رئیسجمهور در صفحه 154 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای با «بدبین» دانستن کسانی که سال 82 معتقد بودند موضوع هستهای یک بهانه برای اروپا فشار به ایران است، مینویسد: «ذهنیت بدبینانه دیگری هم وجود داشت مبنیبر اینکه آمریکا همواره به دنبال تحریم ایران یا حتی حمله نظامی است و موضوع هستهای بهانهای است که آن را رها نخواهند کرد... . اما ذهنیت من این بود که با صبر و تحمل و حوصله و تدبیر، هم با آژانس میتوانیم مسائل را حل کنیم و هم با اروپا میتوانیم به نوعی توافق دست یابیم.» ولی نتیجه چیز دیگری بود. با وجود اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و توقف غنیسازی، پرونده هستهای وارد مارپیچ شورای امنیت سازمان ملل و در نتیجه اجماع بینالمللی برای تحریمهای ظالمانه شد.
تجربه مذاکرات هستهای سال 1392 در حالی رقم خورد که این بار رئیسجمهور شکست نمیخواست. با تمامی موانع، برجام در سال 94 به دست آمد تا شروعی باشد بر پایان تمامی تحریمهای ظالمانه علیه ایران. ولی چرخ برجام در این دو سال روی پاشنه نچرخید و خاطرات تلخ بدعهدیها بار دیگر تکرار شد. آمریکا و شرکایش، به هر بهانهای دست را روی ماشه برجام گذاشتهاند و با تصویب قوانینی، عملا بیتاثیری رفع تحریمها را به رخ ایران میکشند. به هر حال اگر سریعالقلم توصیه میکند باید مذاکرات 22 جلدی آمریکا و چین توسط مذاکرهکنندگان هستهای مطالعه میشد، ولی به نظر میرسد میتوان دهها جلد مذاکرات ایران و غرب را در چند دهه اخیر مرور کرد تا شاید درسهایی اساسیتری گرفته شده و تجدیدنظری در رویکردهای خوشبینانه حاصل شود.