به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، شکاف طبقاتی در جامعه امروز ایران نمود عیانی یافته و دیگر نمیتوان آن را کتمان کرد یا اینکه نادیده گرفت. در یک سوی این شکاف اکثریت جامعه ایران قرار دارند که مخارج زندگی روزمرهشان با چالشهایی مواجه است و در سوی دیگر اقلیت سرمایهسالاری قرار دارند که رانتیر است و ازدیاد داراییهایشان نه نتیجه تولید بلکه نتیجه واسطهگری و بازرگانی و وارد کردن کالای خارجی است که در بیشتر موارد غیرضرور و بیکیفیت است. این شکاف با خود نتایجی را برای جامعه ایران به ارمغان آورده است که ازجمله آن میتوان به «تبعیض» اشاره کرد. تبعیض موقعیتی است که افراد در برابر نقشها و موقعیتهای برابر از مزایای اجتماعی نابرابر برخوردار میشوند و برخی بر دیگران و بدونِ برتری داشتن، برتری داده میشوند. از میان تبعیضها مهمترین تبعیض، تبعیض آموزشی است، چراکه آموزش مهمترین راه مشروع برای تحرک اجتماعی است. یعنی اینکه آموزش مهمترین امکان است برای آنکه فرد از یک طبقه اجتماعی فرودست به طبقات بالای اجتماعی صعود کند.
در همین باره و با تاکید موکد بجا به تبعیض آموزشی، یحیی یثربی به تازگی یادداشتی را در خبرگزاری «مهر» منتشر کرده است. این استاد فلسفه یادداشت خود را اینگونه آغاز میکند: «من همهساله، هنگام نزدیک شدن آغاز سال تحصیلی جدید، نکاتی را درباره تبعیض آموزشی تذکر دادهام. اگرچه تاکنون اثری ندیدهام، بازهم بر خود لازم میدانم که تذکر بدهم؛ زیرا، آنچه از دست من برمیآید، همین تذکر است و بس! من که، نه در شورای انقلاب فرهنگی عضو هستم و نه در مراکز تصمیمگیری دیگر، چه میتوان کرد، جز آن که بار دیگر فریادی برآورم که این راه و روش، از نظر شرع و عقل، راه و روش درستی نیست. به امید آنکه روزی گوش شنوایی باشد.»
وی با بیان این شکوه نسبت به وضعیت تبعیضآمیزی که در حوزه آموزش وجود دارد، اینچنین سخن خود را ادامه میدهد: «یکی از هدفهای اصلی انقلاب اسلامی جامعه ما، دستیابی به عدالت اجتماعی بود. دریغا که در این چهار دهه، در ایجاد عدالت اجتماعی موفق نبودهایم. یکی از بارزترین نشانههای فقدان عدالت اجتماعی، پیدایش طبقات و تبعیض است. میبینیم که در جامعه ما همه چیز طبقاتی شده و در همه طبقاتمان، نوعی رقابت و چشم و همچشمی درجهت افزونخواهی و برتریطلبی، آشکارا دیده میشود؛ از مناطق مسکونیمان گرفته تا گورستانهایمان و از همه اینها دردآورتر آنکه آموزشمان نیز طبقاتی شده است! در کشوری که قانون اساسی آن، آموزش را از دوران ابتدایی تا متوسطه رایگان کرده و دولت را موظف به اجرای آن کرده است و در نظامی که آموزش را برای همه انسانها ضروری و لازم میداند، با شرایطی روبهرو هستیم که عدهای در اوج رفاه و با امکانات عالی تحصیل میکنند و در کنار آنان، عدهای دیگر در شرایطی بسیار ناگوار و با درد و رنج فراوان تحصیل کرده و حتی گروهی نیز از تحصیل بازمیمانند.»
این پژوهشگر دردمند جامعه دانشگاهی در تشریح مشاهدات خود از وضعیت آموزشی در ایران این گونه خامهقلم را بر کاغذ میچرخاند: «مدارس دولتی با شرایط کذایی به طبقهای تعلق دارند و مدارس خصوصی و غیرانتفاعی با شرایط آنچنانی به طبقهای دیگر! از مهدکودک و پیشدبستانی گرفته تا ابتدایی و دبیرستان، در همه مقاطع، سایه شوم این تبعیض را مشاهده میکنیم. مهدکودکها و پیشدبستانیهای باشکوه، به کودکانی تعلق دارند و بیرونقها به کودکانی دیگر. دبستانها و دبیرستانهای خوب به دانشآموزانی تعلق دارند و بیسامانها به دانشآموزان دیگر. در مدرسههای خصوصی گاهی 14، 15میلیون تومان از هر دانشآموز شهریه میگیرند که بسیاری از خانوادههای زحمتکش جامعهمان، در سراسر سال هم اینقدر درآمد ندارند. یعنی، در برخی مدرسهها برای ثبتنام دانشآموز، بیش از هزینه زندگی یکساله خانوادههای زحمتکش شهریه پرداخت میشود.»