نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه
حسن روحانی 19 خرداد 99: «دولت تدبیر و امید در دورههای یازدهم و دوازدهم دوران گشایش و پیشرفت بود.» حسن روحانی 21 خرداد 99: «دولت یازدهم و دوازدهم بحق دولت محیطزیست است و کارهای بسیار بزرگی در این زمینه انجام داده است.» هنوز درحال هضم و فهم و خنده بر طنازیهای انجامشده حول جمله اول بودیم که روز گذشته رئیسجمهور در جلسه هیاتدولت، دولت یازدهم و دوازدهم را با قید بحق دولت محیطزیست هم نامیدند و ادعا کردند کارهای بسیار بزرگی هم دراین حوزه دراین دو دولت انجام شده است. واقعا انتخاب سختی است بین اینکه با شنیدن این جملات آدم از خنده ریسه برود یا از شدت تاسف و تعجب اشک از چشمانش جاری کند اما به هر شکل، روحانی رئیسجمهور منتخب 20 و چندمیلیون ایرانی است و ما محکوم به شنیدن این ادعاها و تامل و تفکر در ارتباط با آنها هستیم. از سطح تحلیل جملات که پا را فراتر بگذاریم و کمی محدودتر و مصداقیتر در ارتباط با سخنان روز گذشته روحانی تامل کنیم، رئیسجمهور در اظهاراتی با یادآوری اولین قول و وعده دولت در سال 92 گفت: «احیای دریاچه ارومیه اولین قول دولت به مردم بود. درحال تکمیل تونلی به طول ۳۶ کیلومتر هستیم که آب را از سد به دریاچه ارومیه برساند. با افتتاح این طرح در دیماه ۶۰۰میلیون مترمکعب آب وارد دریاچه ارومیه میشود و گردوغبار دریاچه را کاملا مهار میکند. این عظیمترین پروژه محیطزیستی تاریخ کشور است. ۷۰درصد تالابها هم آبگیری شدند، البته شرایط بارندگی هم مناسب بود.
دولت یازدهم و دوازدهم بحق دولت محیطزیست هستند و کارهای بسیار بزرگی در این زمینه انجام دادهاند.» این سخنان وقتی جالبتر به نظر میرسد که واقعیت موجود هم زبان باز کرده و جملاتی را در رد یا تایید این سخنان روحانی بیان کند، دریاچه ارومیه به زبان بیاید، جنگلهای هیرکانی، ارسباران و زاگرس زبان باز کنند، هورالعظیم فریاد بکشد و گردوغبار و آتشسوزیها و خشکسالیها و... همه به حرف درآیند و از واقعیتها بگویند؛ واقعیتهایی که ما در رسانه، فعالان و مسئولان محیطزیستی در محافل مختلف از آن گفتیم و هیچکس چنین باوری نسبت به دو دولت یازدهم و دوازدهم نداشت و ندارد. القصه قرار بر نوشتن از سناریوی احیای دریاچه ارومیه، موفقیت یا عدمموفقیت دولت در انجام این کار و انقلتهایی است که پیرامون این مساله ایجاد شده و وجود دارد. مسئولان ستاد احیای دریاچه ارومیه معتقدند اقدامات این ستاد نقش قابلتوجهی در حال فعلی این دریاچه داشته و کارشناسان و فعالان محیطزیست دقیقا درمقابل این ستاد، حال نسبتا خوب دریاچه ارومیه آن هم بعد سالهای متمادی خشکسالی و بیآبی را مرهون بارشهای بعضا بیسابقه چند سال اخیر میدانند و خیلی عاملیتی برای ستاد احیا و دولت و اسیر نهادهای درگیر در جانبخشی به دریاچه ارومیه قائل نیستند. در ادامه مشروحی از اظهارات و ادعاهای مسئولان و کارشناسان را میخوانیم و احتمالا بحق مشخص میشود که دولتهای یازدهم و دوازدهم دولت محیطزیست بودهاند یا نه!
هیچ دولتی نمیتواند ادعا کند دریاچهای را احیا کرده است
در ارتباط با این اظهارات، واقعیت احیا یا عدمامکان احیای دریاچه ارومیه و مسائلی حول این ماجرا ابتدا با پروفسور پرویز کردوانی، جغرافیدان و پدر علم بیابانشناسی ایران گفتوگوی نسبتا مفصلی انجام دادیم. او در ارتباط با اصل احیای دریاچههایی نظیر دریاچه ارومیه به «فرهیختگان» گفت: «در تمام دنیا دولتها هیچ کاری برای احیای دریاچهها نکردهاند. گرم شدن کرهزمین باعث شد این دریاچهها احیا شوند به این صورت که گرم شدن کرهزمین به دو علت باعث بینظمی شد و منطقهای که سابقه بارندگی نداشت امسال شاهد بارش بود که دریاچهها پر شد. افغانستان آنقدر بارندگی داشت که هامون سیستان هم که 30 سال بود آب نداشت، آبدار شد. بنابراین هیچ دولت و وزارتخانهای نمیتواند ادعا کند من این کار را کردم. بارندگی بود و برای گرمشدن کره زمین است. حتی تغییر اقلیم هم نیست، حتی ترسالی یا خشکسالی هم نیست. تصادفی بود. ممکن است سال آینده نباشد. متاسفانه وضع آب بد است. سطح چاهها پایین رفته است. از این بارندگیها درست استفاده نشده و فقط کاری که کردند این بود که این بارندگیها منجر به سیل نشود. اگر سیل میشد آدم میکشت، برای همین همه تلاششان را کردند که این اتفاق نیفتد. برای مثال وزارت نیرو کاری کرد که سر سدها خالی بماند. 40-30 درصد سدها را خالی نگه داشت و لایروبی رودها را انجام داد، همانند پلدختر که لایروبی انجام شد. بنابراین این برای گرم شدن کره زمین، بینظمی و بارندگیهایی است که انجام شد. منطقهای همانند یزد که 60 میلیمتر بارندگی دارد، ظرف 24 ساعت 150 میلیمتر بارندگی داشت. همه اینها برای گرمشدن کرهزمین است.»
چاههای اطراف دریاچه ارومیه آب این دریاچه را کشیدند و خشک کردند
کردوانی با اشاره به سخنان رئیسجمهور در روزهای ابتدایی تصدی مقام ریاستجمهوری گفت: «رئیسجمهور زمانی که به ارومیه رفت قول داد اول دریاچه احیا شود. قاضیپور، نماینده ارومیه، از ما بعدها خواهش کرد فکری برای دریاچه کنیم. همواره میگفتند آبهایی را در دریاچه بریزیم، منتها سد ساختند، آبی هم که به سد میرود برای دریاچه بوده است. من فکر کردم و گفتم سد را باز کنید که وزیر نیرو موافقت نکرد. میگفتند اولویت اول شهر، بعد صنعت و بعد کشاورزی است و برای تالابها آبی در نظر نگرفتند. از آن طرف محیطزیست میگفت آب سدها برای دریاچه است و اگر باز کنید دریاچه احیا میشود ولی بالاخره قاضیپور دوباره برای من نوشت فکری کنید که چهکار کنیم تا دریاچه احیا شود. گفتم اگر آب دریاچه احیا نمیشود، مساله سطحی نیست بلکه آب زیرزمینی باعث این شده است. اطراف دریاچه ارومیه برای توسعه کشاورزی آنقدر چاه زدند که دریاچه خشک شد، طبق قانون ظروف مرتبط علت اصلی خشکسالی دریاچه ارومیه این است؛ طبق این قانون یعنی دو لیوان بگیریم و آب کنیم و وسط این نی بگذاریم، هرکدام را بالاتر نگه دارید آب در لیوان دیگر پر میشود، بنابراین آب زیرزمینی اطراف دریاچه ارومیه به این دریاچه میریخت که در نتیجه آن مشکلاتی ایجاد شد و دریاچه به این روز افتاد. منبع آبی دریاچه ارومیه سه مورد است؛ یکی آبهای سطحی، دیگری بارندگی که در حدود 300 میلیمتر دارد، دیگری آب زیرزمینی است. چاه زدند و از این مسیر توسعه کشاورزی را دنبال کردند، غافل از اینکه این چاهها باعث خشکسالی دریاچه ارومیه میشود. من عاشق دریاچه ارومیه هستم، این را همه میدانند و من هم میگویم که کسی فکر نکند من مشکلی با آنجا دارم یا هر چیز دیگر. من خودم به ایجاد دانشگاه ارومیه در سال 45 کمک کردم. آنجا رفتم و تا سال 47 اولین دانشکده را بنیان گذاشتم که دانشکده کشاورزی و دامپروری ارومیه بود. بعدها رشتههای دیگر آمد. ضمنا فکر نکنند من مخالف هستم، بعد از سه، چهار سال که آنجا بودم به دانشگاه تهران آمدم. هر میهمانی برای من میآمد سعی میکردم دریاچه ارومیه را ببیند و او را به ارومیه دعوت میکردم. ولی من همان موقع گفتم که این چاهها آب دریاچه را کشیدهاند.»
من مدتها قبل گفتم این دریاچه احیا نمیشود
پدر علم بیابانشناسی ایران در تشریح پروسه و اقداماتی که برای احیای دریاچه ارومیه انجام شد، گفت: «سال 92 رئیسجمهور به ارومیه رفت. قرار شد 10ساله این دریاچه احیا شود. دریاچه 32میلیارد مترمکعب آب داشت. متخصصانی را از خارج آوردند، 300 استاد دانشگاه تهران هم درکنار 50 نفر خارجی بودند که کار میکردند تا کمک کنند دریاچه ارومیه احیا شود. ابتدا قانونی گذاشتند تا اطراف دریاچه ارومیه دو سال کشت و زرع نشود. هیچکسی آب را نگیرد تا آبها بماند. برادر آقای رئیسجمهور (حسین فریدون) به من زنگ زد و گفت آقای کلانتری گفته شما معتقدید دریاچه ارومیه احیا نمیشود. گفتم شنیدم اولین کار این است که کسی در اطراف دریاچه کشاورزی نکند. گفت بله، منتها کشاورزان حاضر نشدند این کار را کنند. خب معلوم بود اگر مردم کشاورزی نکنند، تمام باغها خشک میشود و از کجا زندگی خود را تامین کنند. بعد کارهای دیگری را در دستورکار قرار دادند. خواستند پیشنهاد کنند آب دریای خزر را بیاوریم، منتها باز به این دقت نکردیم که مشکل دریاچه برای آب زیرزمینی بود نه آب سطحی. بعد از این اتفاقات بود که شخصا هفت شهرستان شرقی دریاچه ارومیه را رفتم. وقتی وضعیت را دیدم به هتل ارومیه رفتم و کلی گریه کردم و وقتی تهران آمدم در همایشی برای دانشجویان دانشگاه تهران شرکت کردم که در سالن دانشکده هنرهای زیبا برگزار شد و گفتم این دریاچه احیا نمیشود. میگفتند کشاورزان منطقه 40درصد آبهای کشاورزی را زیادتر مصرف میکنند و ما باید این میزان را به احیای دریاچه اختصاص دهیم. درحدود چندصد هکتار لوله با پلیاتیلن درست کردند که آب کشاورزان را به آنجا بدهند و بقیه را به این دریاچه اختصاص دهند. اما این راهکار هم منتج به نتیجه نشد و درنهایت چند سال پیش اعلام شد میزان آب دریاچه به یکمیلیارد مترمکعب آب رسیده است. رنگ آب دریاچه سرخ شد و همه مایوس شدند. حتی سال 95 اعتباری هم برای پروسه احیا بودجه و اعتباری ندادند، چون عملا مایوس شده بودند.»
برای احیای دریاچه به هر راهی رفتند به در بسته خوردند
کردوانی به سخنان و اطلاعات اخیر مسئولان دولتی در ارتباط با پروسه احیای دریاچه ارومیه اشاره کرد و گفت: «بارندگیهایی که اخیرا داشتیم، خوب است. در تاریخ 6 خرداد 99 یکی از مقامات وزارت نیرو گفته در سال گذشته از چندین سد به دریاچه آب بستیم که میزان آن هشتبرابر آب سد کرج است. الان هم این دریاچه 3/5 میلیارد مترمکعب آب دارد. بازهم در 15 خرداد 99 آقای اردکانیان بهمناسبت افتتاح سد اشنویه گفت از سال 94 احیای دریاچه ارومیه شروع شده است، درصورتیکه پروسه احیا از سال 92 شروع شده بود. در این مدت هر کاری کردند، نشد و به در بسته خوردند. بههرحال اردکانیان گفت تابهحال یک متر ارتفاع آب بالا آمده است. مقدار آب را هم بیان کرد و اخیرا هم آخرین آبی که قرار است بیاورند از کانی سیب است. آب روستا را خریدند و کانال درست کرده و به سدی منتقل کردند و از آن سد کانالی ساختند که با ماشینهای معمولی نمیشد و از خارج ماشین وارد کردند، چون منطقه صخرهای بود. این آب از منطقه نقده به دریاچه ارومیه میریزد و قرار است امسال این آب را بریزند و گفتند 600میلیون مترمکعب است. اما این هم قابلتوجه نیست. مثلا ببینید دو، سه سال به مقدار زیاد و قابلتوجهی بارندگی در منطقه داشتهایم و از چندین سد به دریاچه آب بستند، چندین فاضلاب شهرها را نیز به دریاچه ریختند (در ارتباط با انتقال فاضلابها من گفتم آنها را خوب تصفیه کنید تا کیفیت نمک اینجا را خراب نکند) تازه چهارمیلیارد روی حجم آب آنجا رفته است. آن 600میلیون مترمکعب هم بیاید خیلی توفیری نمیکند.»
بگذارید از بارندگیها عبور کنیم، حجم آب از 5 میلیارد به 4 یا 3 میلیارد مترمکعب هم میرسد و کمتر میشود
این فعال محیطزیست با اشاره به مخالفتهای وزارت نیرو با بحث انتقال آب سدها به دریاچه ارومیه و سپس رضایت به این کار گفت: «الان وضع آب بد شده است. بهخاطر اینکه سیل نشود و خرابی به بار نیاورد، همهجای ایران سر سدها را خالی نگه داشتند، درحالیکه وزارت نیرو از دادن آب سد به دریاچه ممانعت میکرد ولی الان از ترس سیل هرچه سد اطراف آذربایجانشرقی و غربی بوده در دریاچه باز کردهاند. بازهم با این همه آبی که به دریاچه بستند، تازه گفتند اینجا یکمتر نسبت به سال گذشته آب بالا آمده است. آن همه سال اجازه ندادند چغندرکاری شود، با اینکه مهمترین منطقه چغندرکاری در کشور ارومیه است و پنج کارخانه چغندرقند دارد، حتی در دامنه ارتفاعات با وجود مخالفت محیطزیست باغ درست کردند. رئیس سازمان جهاد کشاورزی آنجا هم همان موقع که دریچهها را میبستند، گفته بود کشاورزان مظلوم واقع شدند و... و آب کشاورزی را به دریاچه اختصاص دادند اما بازهم دریاچه احیا نمیشود. الان هم دو ماشین از خارج آوردهاند و سنگهای صخرهای را میتراشند و میگویند 600میلیون مترمربع آب دیماه به آنجا میرسد. تازه آن هم اگر برسد! چون اگر مناطقی که آب از آنجا میرود مثل مهاباد و... کمبود آب داشته باشند اجازه نمیدهند این آب به دریاچه بریزد. مضاف بر این به فرض اینکه بتوانند این کار را هم کنند و 600میلیون مترمکعب آب را هم برسانند، چند سال طول میکشد تا بتوانند دریاچه را احیا کنند؟ همان زمان هم گفتند اگر این دریاچه را احیا کنیم مثل قبل نمیشود، با این حال میدانیم که اگر 14میلیارد مترمکعب برسد میگوییم دریاچه احیا شده است، یعنی از 32، 14 شود. متاسفانه مرکز پژوهشهای مجلس هم این موضوع را تایید کرده و دریاچه در مسیر احیا نیست. علاوهبر این دو ماه پیش میگفتند آب دریاچه 1.30 متر نسبت به سال گذشته بالا آمده، الان میگویند یک متر است یعنی 30 تا کم شده است. تازه این افت درحالی است که الان بارندگی است. تابستان را صبر کنید، اگر میخواهید بدانید دریاچه ارومیه احیا میشود یا خیر باید پاییز برسد و بعد بررسی شود وضع آب چطور است؛ وقتی بارندگیها قطع میشود، چون مازندران غربی برخلاف تمام ایران بیشتر بارندگیها را در بهار دارد، آن وقت آمار و اطلاع بدهید. با گرمشدن کره زمین و بارندگیهای زیادی که بود و هست، میگویند دریاچه پنجمیلیارد مترمکعب و خردهای آب دارد. همان 600میلیون مترمکعب ادعایی هم که بیاید و فاضلابها را هم که در دریاچه میریزند، وضعیت دریاچه همین است. با این تفاسیر باید صبر کرد و دید آخر پاییز چقدر آب دارد. ممکن است آن زمان به چهاروخردهای یا به سهوخردهای برسد. به این دلیل که طبق قانون ظروف مرتبط از آب زیرزمینی دشتها به دریاچه میرفته و الان از دریاچه به چاهها میرود و مسیر انتقال برعکس شده است. چون دریاچه نشست داشته است، در دو سال گذشته هم نشست کرد از بس اطراف آن چاه زدند. مثل خیلی از دشتهای ایران که به دلیل حفر چاههای زیاد زمینها نشست کرده است. دریاچه تا دو متر نشست کرده است.»
رد این ادعا که دریاچه ارومیه باعث ایجاد گردوغبار میشود
کردوانی ادامه داد: «اگر روزی بگویند این دریاچه احیا میشود من بسیار خوشحال میشوم، فکر میکنم پدرم زنده شده است. حتی من وقتی استاد دانشگاه تهران شدم و از ارومیه آمدم هر خارجیای میآمد، میبردم که دریاچه را تماشا کند، خصوصا در دهه 50، حتی کشتی هم در دریاچه عبور میکرد. آن زمانی که من ارومیه استاد بودم، کشتی نداشت. بنابراین یکی از بهترین دریاچههاست. اینکه کلانتری، رئیس سازمان محیطزیست و استاندار آذربایجانشرقی درمورد تبریز میگفت این منطقه آنقدر ریزگرد نمک دارد که اگر این وضع ادامه یابد باید این دو شهر از اینجا بروند هم ادعای درستی نیست. اولا جهت باد از غرب به شرق است و ثانیا نمک آن کریستال و همانند شیشه است. اگر شیشه را زمین زدید و شکستید با تیشه هم ریز کنید، از آن گرد بلند نمیشود. ضمنا ریزگرد ندارد، چراکه 9 ماه از سال بارندگی دارد. اگر در ارومیه کسی یک گونی آرد را جلوی در خانه بگذارد 9 ماه از سال که باران میآید، این آرد خمیر میشود. سه ماه هم بارندگی نشود، این خمیر حرکت نمیکند. دریاچه ریزگرد ندارد. ریزگرد نمکی برای قرقهایی است که اطراف آنجا ایجاد کردهاند. برای مبارزه با ریزگرد مراتع را قرق و جنگلکاری میکنیم. در دریاچه که جنگلکاری نمیکنند، ریزگرد هم ندارد ولی پیشنهاد میکنم چه این دریاچه احیا شود و چه نشود به چند دلیل اول باید نمک آن برداشت شود. یکی از استانداران پیشین آذربایجانغربی به نماینده سازمان ملل در ایران گفته بود از خارج 50 استاد دعوت کردیم و برخی اینجا خوردند و گشتند و رفتند و هیچ چیزی نگفتند، چراکه اینها میگویند طرح احیا بدهید. طرف هم دیده دریاچه ارومیه احیا نمیشود کمااینکه آلمانی گفته اینجا نمیشود و برای انرژی خورشید استفاده کنید و برق تمام آذربایجانشرقی و غربی را تامین کنید. پس تاکید میکنم متاسفانه دریاچه ارومیه احیا نمیشود. دریاچههای داخلی هم احیا نمیشوند، فقط به یک شرط که آنقدر بارندگی زیاد شود که تمام این پهنه را پر کند. درطول سال اجازه نمیدهند آبی به این دریاچه برسد. اگر آبی بود، چه سطحی و چه زیرزمینی، ابتدا به شهر داده شود، بعد سد و بعد به کشاورزی بدهند. برای تالابها هم آبی در نظر نگرفتند و نمیخواستند بدهند. هیچجایی هم آبی ندادند. البته این بارندگیهایی که شده است به وضعیت آب کشور کمک کرد. منتها وخامت اوضاع بالاست، الان صدای قزوین هم درآمده و در دشتها آب تمام شده است. اگر کسی یک چاه بزند زندانیاش میکنند، درمقابل اما روستاها را تبدیل به شهر میکنند. اگر تا دیروز میخواستند چاهی بزنند و به این خاطر کسی را زندانی میکردند، امروز شورای شهر تصویب میکند سهحلقه چاه بزنند و وزارت نیرو چیزی نمیگوید. این تناقضها مملکت را خراب کرده است.»
دریاچه ارومیه بیمار و از زیر سوراخ شده است
پدر علم بیابانشناسی ایران در پایان با جمعبندی اظهاراتش خاطرنشان کرد: «دریاچه ارومیه بهدلیل اینکه بیمار شده است، احیا نمیشود. این دریاچه از زیر سوراخ شده است و دریاچههای داخلی هم احیا نمیشوند، مگر سالهایی که بارندگی زیاد شود و همهجا را آب نابود کند و کشاورزی و شهر نباشد و وزارت نیرو آبها را باز کند تا تالابها پرآب شود. هامون سیستان هم 30 سال آب نداشت. قانون را رعایت نکردند، درنتیجه باید سالی 28میلیون مترمکعب آب میدادند و بعد در خشکسالی هم هشتمیلیون مترمکعب باید آب میدادند که ندادند ولی امسال بارندگی زیاد شد و درنهایت دریاچه هم آبدار شد، متاسفانه سه نفر هم در آن فوت کردند. حیات ما در شرق که مشهد، سیستان و... است به افغانستان بستگی دارد. سیاست هم طوری شده که آب به ما نمیدهند. خوشبختانه نمیتوانند جلوی آب را هم بگیرند و مقدار آبی که قرار است به ما بدهند بر اثر سیل میآید که چاه نیمهها را آبدار کنیم. امسال به حدی زیاد شد که هامون هم آبدار شد، هرسال نمیخواهند آب بدهند ولی سیل از دست آنها در میرود و چاه نیمهها که منابع آب آشامیدنی سیستانوبلوچستان است، پر میشوند. آن میزان آبی که سهم ماست میگیریم ولی سهم تالاب ما را نمیدهند.»
در سال 91-90 همه معتقد بودند این دریاچه احیا نمیشود
قرار بر این نیست که یکطرفه به قاضی برویم، بههرحال سالهاست ستادی تحتعنوان ستاد احیای دریاچه ارومیه در دولت حسن روحانی ایجاد شده که انصافا اقداماتی را هم درجهت حفظ و احیای این دریاچه انجام داده است. منتها بر سر این موضوع که احوال فعلی و نسبتا خوش دریاچه ارومیه تمام و کمال مرهون اقدامات این ستاد است یا ابر و باد و مه و خورشید و فلک نقش بیشتری در این سرحالی دریاچه داشتهاند، اختلافنظرات زیادی وجود دارد. بااینهمه با فرهاد سرخوش، مدیر دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه در این استان به گفتوگو پرداختیم و او نیز در تشریح اقدامات این ستاد به «فرهیختگان» گفت: «منکر این نیستیم که اگر در هر کشوری بارش نباشد، آبی هم نیست. تماما برکت الهی است. این نباشد هر کاری انجام دهیم، جبران نمیشود. بشر به این تکنولوژی دست یافته ولی نتوانسته آبی تولید کند. آب را خداوند میدهد ولی مساله ما این است که نمیتوانیم آن را مدیریت کنیم. مصرف ما نادرست است. باید حرکتی انجام دهیم تا بتوانیم مدیریت کنیم. سههزار لیتر آب تانکر را اگر بلد نباشم چطور مصرف کنم درعرض یک ساعت از بین میرود، درصورتیکه میشود با این آب نیمهکتار زمین را آب بدهید. اگر تاریخچه دریاچه ارومیه را نگاه کنیم، از سال 75 رو به خشکی رفت و تراز آن نزولی بود، درحالیکه بارشهای بالای 380 و 400 میلیمتر داشته است. بعد از سال 91 بارشها بالای 200 میلیمتر است. علت آن چه بود که وقتی 400 میلیمتر بارش داشته دریاچه هر سال 40سانت کاهش داشته است؟ 40 سانت برای چنین دریاچهای عدد بالایی است و باعث شد حجم زیادی از دریاچهای به این عظمت در سال 93 و 94، خشک شود. همهجا لایههای نمکی شد. کویر نمک بود. کردوانی میگفت خاک پر کنید و اینجا قابلاحیا نیست. با ماشین میرفتیم یکمتر نمک بود. چنین شرایط اسفناکی بود که هیچکسی قبول نداشت اینجا احیا میشود.»
با لایروبی رودها حجم آب انتقالی به دریاچه را افزایش دادیم
سرخوش در تشریح چرایی خشکسالی دریاچه ارومیه و اقدامات مختلف ستاد احیا ادامه داد: «علت کاهش سطح آب و خشکسالی این بود که زمانی که این منطقه روانآب و بارش داشت، این آبها به دریاچه نمیرسید. حقابه به دریاچه نمیدادند، کشاورز و مردم برداشت میکردند. رودخانههایی که 200-100 سال به دریاچه ارومیه آبرسانی میکرد، آنقدر در اثر سیل و سدسازی رسوبگذاری شدند که با پیکره دریاچه فاصله زیادی پیدا کردند. رودخانه به جای اینکه به دریاچه واریز شود، سه، چهار کیلومتر با آن فاصله پیدا کرده بود. بزرگترین حوضه ورودی از زرینه و سیمینه است که حجم قابلتوجهی است و منطقه را سیل آن زمان میبرد و 25 کیلومتر از دریاچه فاصله پیدا میکند. این آبها وقتی وارد دریاچه نمیشدند 40 سانت، 40 سانت از دست میرفت والا بارش هم خوب بود. اولین کاری که درباره آن مطالعه و اجرایی شد، لایروبی رودخانههای منتهیالیه بود. 25کیلومتر از سیمینه و زرینه و ماهباد را به پیکره اصلی دریاچه ارومیه متصل کردیم. هر زمانی هم از زرینه و سیمینه و مهاباد آبی میآمد به دریاچه ارومیه هدایت میکردیم و حتی توانستیم رهاسازی از پشت را به دریاچه بفرستیم. یعنی قبلا رهاسازی میکردیم، فایده نداشت و به دلتاهایی که ایجاد شد، میرفت. رودخانههای مابقی را به خود دریاچه متصل کردیم. این مرحله دوم بود. در مرحله دوم رودخانههای اصلی را لایروبی کردیم. 124 کیلومتر رودخانه اصلی را که موانع داشت، لایروبی کردیم. هم در سیل 98 و هم در سیل 95 جواب داده و ما هیچگونه خساراتی ندیدیم، چون رودخانهها لایروبی شد. رودخانهای که 21 مترمکعب آب را از خود عبور نمیداد بعد از لایروبی و اقداماتی که صورت گرفت 300مترمکعب آب را از خود عبور داده است. کانال اتصال ما بالای 500 مترمکعب بر ثانیه سال گذشته آب به دریاچه ارومیه عبور میداد. یعنی کل سیلاب را مهار کردیم و به پیکره اصلی ریختیم. دریاچه ارومیه از سال گذشته در پیکره اصلی آب دیده است و بههمانخاطر آب قابلتوجهی سال گذشته وارد دریاچه شد. البته متاسفانه حجم لایههای نمکی زیاد بود، با این حال آبی که وارد شد توانست قسمتی از این لایهها را از بین ببرد. امسال بالای پنجمیلیارد آب داشتیم، یعنی از خود فصل آبی امسال بالای دومیلیاردو100میلیون مترمکعب آب جدید اضافه کردیم. بررسیهای انجامشده نشان میدهد بستر نمکی از کف دریاچه ارومیه رفته است و دریاچه به حالتی درآمده که کلا لجن است. هرکسی به داخل دریاچه میرفت باید کفش میپوشید چون حاوی بلورهای نمکی بود و پا را زخمی میکرد. امسال اما همهاش لجن است و هر جایی از دریاچه وارد شوید لجن است. نشانه این است که دریاچه نمک را از دست داده و عمق پیدا کرده است. در عرض دو، سه هفته هم پژوهشکده این تحقیقات را انجام داده و حجم آب دریاچه خیلی بالاست. این مجموعه کارها و اقداماتی بود که انجام شد.»
درحال حاضر 14هزار هکتار از زمینهای این منطقه بهصورت نوین آبیاری میشود
مدیر دفتر ستاد احیای دریاچه ارومیه در این استان ادامه داد: «هم جایگاههای حفاظتی خاکی ایجاد کردیم و هم در مدتزمانی که استفاده میشد فقط سردهنههای رودخانه اصلی را در فصل زمستان یا در مواقع سیل با خاک میبستیم. وقتی حجم آب زیاد میشد، این سردهنهها که با خاک بسته شده بودند را میشست و باز میکرد و به آبادی و زمینهای زراعتی منتقل میشد. 80-70 درصد روی سردهنه رودخانههای اصلی را با سازههای طراحیشده ساختیم. این سازهها بتنی و سنگی هستند. در فصول مختلف سال اینها را 6 ماه بسته نگه میداریم که هم در سیلاب میتوانند مهار کنند و هم الان شرکت آب منطقهای بهصورت تنظیمی آب را به کشاورزان میدهد. دبی ورودی و اینکه به هر نهر چه مقدار آب میدهد، مشخص است. قبلا هیچ یک از این سازهها را نداشتیم. تنها استانی که در سطح کشور سازهها و ایستگاههای سنجش آب را در منتهای رودخانه دارد، ارومیه است. هر لحظه هر رودخانهای 24 ساعت ورودی دارد و برای این مهم سنجش ایستگاه را داریم. همیشه این را پایش میکنیم و ایستگاه سنجش تعبیه شده که مزایای بالایی دارد. این یکی از پروژههای ماست که اجرا شده است. اما در بخش کشاورزی، از آنجایی که آذربایجان قطب کشاورزی است، 90درصد آبهای سطحی و زیرزمینی ما را کشاورز مصرف میکرد. هیچ آبی نمیماند که به پیکره اصلی دریاچه برود. الان 14هزار هکتار آبیاری نوین انجام دادهایم. تقریبا امسال بالای 800-700 میلیون مترمربع از آن قسمت آب داشتیم که در بهمن و اسفند رهاسازی شده و به دریاچه منتقل کردیم. در بخش کشاورزی آبیاری نوین انجام میدهیم. حتی در رودخانهها بیشتر کانالها بتنی است یا با انتقال لوله صورت گرفته است. کیلومترها انتقال لوله بوده که از خود رودخانه اصلی به مزارع و بینمزارع منتقل میشود.»
اگر دریاچه احیا نمیشد 15میلیون نفر باید از این مناطق مهاجرت میکردند
سرخوش به ماجرای ریزگردهای برخاسته از دریاچه اشاره کرد و گفت: «بحث دیگر، بحث ریزگرد بود. دریاچه ارومیه که خشک شد همهجا تبدیل به ریزگرد نمکی شد. درواقع سریع منطقه قرق شد، کاشت درختان شورگرد و خیلی درختهای دیگر کل منطقهای که زیرآب نبودند و در آینده هم زیرآب نخواهند رفت را انجام دادیم. فقط قسمتهایی که قرار بود داخل آب برود یعنی آب اینها را پوشش بدهد، مانده بود که در سال 96-95 برخی ریزگردها حرکت میکرد. خوشبختانه اینها زیر پوشش آب رفتند. وسعت دریاچه که 500 کیلومتر بود، امروز سههزارو200کیلومتر است. مابقی محدوده را هم که در زمان احیا و تراز اکولوژی زیرآب نخواهند رفت، تثبیت کردیم. بههیچوجه حیوانات و احشام به آن منطقه ورود پیدا نخواهند کرد. منابع طبیعی موظف است همیشه این قرق را حفظ کند که تثبیت ما را از بین نبرد. اینها عملکردهای خوبی است که در راستای احیای دریاچه ارومیه صورت گرفته است. اگر این اقدامات برای دریاچه صورت نمیگرفت، الان اسمی به نام دریاچه ارومیه نداشتیم و 15میلیون جمعیت باید از اینجا مهاجرت میکرد. قویترین موجود زنبور است که حتی آن هم نمیتوانست درآن شرایط دریاچه ارومیه به داخل کندو برود، چون ریزگرد نمکی بال آن را از بین میبرد. تمام بوتههای منطقه از بین رفت و این یک فاجعه بود. کاری که صورت گرفت بزرگ بود، کشورهای خارجی اکنون پی بردهاند که چه اتفاق بزرگی افتاده است و هر روز یک مقامی پیغام میدهد که دریاچه ارومیه احیا شده است و با ما مکاتبه میکنند. واقعا هم کار بزرگی بود که اگر صورت نمیگرفت، مردم منطقه باید کوچ میکردند. نمیتوان تصور کرد چه میشد. در کل حوضه آبریز تمام شهرها را به شبکه فاضلاب متصل کردیم و تصفیهخانه احداث کردیم و پساب را به دریاچه میرسانیم. مشکل زیستمحیطی را حل کردیم که آلایندههای فاضلاب حل شود و هم از پساب استفاده میکنیم و به دریاچه ارومیه میفرستیم. این هم یک زیرساخت بود. تمام اینها اتفاق افتاده است. از سال گذشته دریاچه ارومیه در این شرایط است و همه جای دنیا مطرح شده است. ما برای انتقال آب ابتدا زیرساخت را آماده کردیم. اگر زیرساخت آماده نبود هزار برابر این هم اگر آب بود به دریاچه نمیرسید. یک مساله دیگر اینکه از انتهای امسال آب جدیدی وارد حوضه خواهیم کرد، همانطور که رئیسجمهور فرمودند با کانال آب جدیدی وارد دریاچه خواهیم شد که کمکحال خوبی به حوضه و دریاچه ارومیه است؛ آب جدیدی که در تمام فصول وارد پیکره دریاچه ارومیه میشود. پروژه عظیمی آنجا کار شده است. این پروژه در خاورمیانه تک است. اینها را نه بهخاطر اینکه عضو ستاد هستم میگویم بلکه واقعیت را بیان میکنم. اگر زیرساخت ما آماده نمیشد، صدبرابر این آب را هم در حوضه دریاچه داشتیم نمیتوانستیم منتهی به دریاچه کنیم. اوایل که دست ما بسته بود پشت سد آب داشتیم و نمیتوانستیم به دریاچه ارومیه برسانیم چون هیچ رودخانهای آمادگی نداشت اینها را انتقال بدهد. فاصلهای که از دریاچه گرفته بود، امکان آن را میسر نمیکرد. نتیجه این اقدامات الان قابل مشاهده است. اکنون طوری راحت هستیم که از هر سد حوضه آبی یک میلیون مترمکعب آب هم رهاسازی کنیم سردهنه بسته، رودخانه آماده و بستر آماده است و سریعا وارد پیکره اصلی میشود. هر بارشی که میشود مستقیم در حوضه آبی و به پیکره اصلی وارد میشود. کار بزرگی صورت گرفته است. من میگویم اینها کتابچه شوند و تمام کشورهای مختلف متوجه شوند چنین دریاچهای که به شرایط بدی افتاده بود، الان احیا شده است. خودتان میدانید مخالفان زیادی داشت که میگفتند قابلاحیا نیست و الان دریاچهای به وجود آمده که مردم خوشحال هستند. دریاچه حسنی دارد که کل مردم ایران پیگیر آن هستند. از کل استانها و شهرستان پیگیر هستند که حال و روز دریاچه ارومیه چطور شده است. این برای ما ارزش دارد و مردم متوجه شدهاند خشکی دریاچه چه تبعاتی برای شمالغرب کشور دارد.»
کاهش کشت چغندرقند از 30هزار به 12هزار هکتار
این مدیر ستاد احیای دریاچه ارومیه در پایان گفت: «یک نکته خیلی بزرگ مساله مدیریت کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه بود، خصوصا کشت چغندرقند، چراکه چغندرقند بیشتر آب منطقه را میکشید. قبل از اینکه این اقدامات را انجام دهیم همه به کاشت چغندر، ذرت و... در منطقه مشغول بودند. الان در حوضه آبی چغندر را از 30هزار هکتار به 12هزار و 600 هکتار در کل حوضه آبی رساندهایم. خارج از حوضه آبی کشت میشوند. الان به جای چغندر در منطقه کلزا و گیاهان دارویی و زعفران و گلمحمدی کشت میکنیم. گیاهان دارویی را دو سال است راهاندازی کردیم و 12هکتار بهصورت پایلوت اجرا شد، درآمد و کشت و برداشت مشخص شد. همه مردم منطقه را میخواهیم به این سمت سوق دهیم. کشاورز دنبال درآمد است و معاش او از بحث کشاورزی است. میخواهیم کشاورز متوجه شود در یک هکتار زمین که میخواست چغندر بکارد الان گیاهان دارویی کشت کند که درآمد بیشتری هم دارد. مصرف آبی هم ندارد. بهترین کاری که در این حوزه انجام دادیم جایگزین محصولات کمآببر بهجای محصولات پرآببر است. واقعا این را میطلبد که در کل سطح کشور این اتفاق رخ دهد؛ در استانهایی که باید کاهش مصرف آب باشد و همه استانها از این بیآبی بیرون آیند. در آذربایجانغربی نیز این کارها را انجام دادیم زیرا پایلوت برای تمام استانهای کشور است.»
کاهش رویشگاههای شمال کشور به یکمیلیون و 600هزار هکتار
اما سوای ماجرای احیای دریاچه ارومیه، در همان خطوط ابتدایی به بخش دیگری از سخنان رئیسجمهور هم اشاره کردیم. اینکه روحانی در جلسه هیاتدولت، دولت یازدهم و دوازدهم را دولت محیطزیستی دانست؛ اظهارنظری است که حتما بهسرعت واکنشهای تند و انتقادهای سنگینی را متوجه او و متولیان حوزه محیطزیست در این دو دولت خواهد کرد. درهمین رابطه با محمد درویش، پژوهشگر و فعال محیطزیست گفتوگویی داشتیم و او با اشاره به این سخنان روحانی خاطرنشان کرد: «وقتی میگوییم دولت محیطزیستی هستیم، یعنی باید شاخصهای محیطزیستی در دولت ما رشد کرده باشد و وضعیت بهتر شده باشد، یعنی باید رویشگاههای جنگلی ما روند بهتری پیدا کرده باشند، آمارهایی که مرکز تحقیقات جنگلها و مراتع دولت رسمی منتشر کرده، میگوید رویشگاه شمال کشور به 1.6 میلیون هکتار کاهش پیدا کرده است. این رقم یعنی نسبت به 6دهه پیش بیش از دومیلیون از هکتارهای شمال خود را از دست دادهایم. این روند کاهنده، مطابق گزارشی که انجمن علمی جنگلبانی ایران هم منتشر کرده، همچنان ادامه دارد. گزارشهای زیادی منتشر میشود که با پدیده خشکشدن گروهی درختان در شمال کشور روبهرو هستیم. شاهد این هستیم که تنوع زیستی در رویشگاههای شمال کشور بهشدت به مخاطره افتاده و برخی گونههای اندمیک یا انحصاری ما ازجمله شمشادها درحال انقراض هستند. پنجمیلیون اصله شمشاد در طول چهار سال گذشته نابود شده، یعنی در همین دوره دولت آقای روحانی نابود شده است. عملا این دولت نتوانسته طرح تنفس جنگل را بهخوبی مدیریت کند و به اجرا دربیاورد. در حوزه جنگلهای زاگرس وضعیت بدتر است و شاهد این هستیم دولت هیچ طرحی برای کاهش فشار در عرصههای جنگلی و معرفی معیشتهای جایگزین برای جامعه محلی که آنها فشار را از جنگلها کاهش دهند، عملا ندارد. خسارتهای سیل سال گذشته که حدود 35هزار میلیارد تومان بود آشکارا به دلیل این بود که رویشهای جنگلی ما بهشدت آسیب دیده و به همین خاطر ضریب مخاطره و آسیبپذیری در آن رویشگاه افزایش یافته است.»
این دولت حتی امکان تهیه یک دمنده برای اطفایحریق جنگلها را ندارد
درویش در ادامه به ضعف دولت در ماجرای آتشسوزیهای اخیر جنگلها و اطفای آنها اشاره کرد و گفت: «دولت امکانات ابتدایی اطفایحریق را ندارد و حتی به اندازه کافی دمنده، کولهپشتی پایشی و لباسهای ضدحریق برای یگانهای حفاظت خود ندارد، چگونه اسم خود را دولت محیطزیستی میگذارد؟ نمیگوییم چرا هواپیمای آبپاش و هلیکوپتر مخصوص نداریم، حتی دمنده هم نداریم. چگونه میشود دولتی که میتواند هزارمیلیارد پول به صنعت خودروسازی بدهد که از ورشکستگی نجات یابد با چندمیلیارد تومان نمیتواند این وسایل را تامین کند؟ هرسال وقتی آتشسوزی میشود، غافلگیر میشویم. کسی را رئیس سازمان حفاظت محیطزیست گذاشتید که میگوید سرمایهگذاری برای اطفای حریق جنگلها توجیه اقتصادی ندارد. چگونه اسم دولت را میتوان دولت محیطزیستی نامید وقتی رئیس سازمان محیطزیست آن، اعتقادی به سرمایهگذاری برای اطفایحریق ندارد؟ کسی را رئیس سازمان حفاظت محیطزیست گذاشتید که معتقد است مساله حفاظت از یوزپلنگ آسیایی یک مساله جزئی است. یعنی متوجه نیست این یک کتاب خطی یگانه است که در هیچ جای دیگر از کرهزمین وجود ندارد و فقط در ایران است. این نماد طبیعت ایران است و باید هموغم خود را برای حفظ اینگونه بگذارد. کسی را رئیس سازمان حفاظت محیطزیست گذاشتید که اعتراض میکند چرا سازمان ما 10 کارشناس گرگ دارد اما یک کارشناس آب ندارد؟»
کدام دولت محیطزیستی مدارس طبیعت را تعطیل میکند؟
این فعال محیطزیست با انتقاد از تعطیلی مدارس طبیعت در دولت روحانی ادامه داد: «کسی را رئیس سازمان حفاظت محیطزیست گذاشتید که مدرسه طبیعت را تعطیل کرد، بهجای اینکه مطابق بند 14 منشور 15مادهای مقاممعظمرهبری عمل کند که در آستانه برنامه ششم منتشر شد و تاکید میکرد باید به آموزشهای جذاب محیطزیستی برای همه گروههای سنی بهخصوص کودکان بپردازیم. به جای اینکه سازمان محیطزیست از مدرسه طبیعت حمایت کند و آن را کامل کند، نابود کرد. چگونه اسم دولت خود را دولت محیطزیستی میگذارید وقتی هیچ برنامه آموزش محیطزیستی برای مردم این سرزمین ندارید. شما مرجعیت تنوع زیستی یعنی سازمانی که مسئول حفظ خرسسیاه بلوچی، یوزپلنگ آسیایی است را به وزارت جهاد کشاورزی سپردید، وزارتخانهای که یک کارشناس در این حوزه ندارد. چگونه ممکن است چنین دولتی اسم خود را دولت محیطزیستی بگذارد؟ شما در همان دریاچه ارومیه رودخانه زاب را تغییر مسیر میدهید تا آب آن را داخل دریاچه ارومیه بریزید. به قیمت ناآبادانی منطقهای میخواهید منطقه دیگری را آباد کنید. کجای این کار خردمندانه است؟ خود آقای روحانی به دولت ترکیه اعتراض میکند که چرا سدسازی میکنید و باعث شدید بینالنهرین نابود شود؟ خودتان هم با این کار یکی از سرشاخههای این را که از داخل ایران است، نابود میکنید و ریزگردها وارد کشور ما میشود. همه اینها نشان میدهد کارنامه این دولت در حوزه محیطزیست کارنامه قابل قبولی نیست.»
کدام دولت محیطزیستی است که نفت را به محیطزیست خود ترجیح میدهد؟
درویش با انتقاد از ریاست سازمان حفاظت محیطزیست توسط کلانتری گفت: «عیسی کلانتری بین مدیران سازمان محیطزیست فرد محبوب و کارآمدی نیست. اگر این دولت محیطزیستی است باید به حرکتی که همه فعالان محیطزیستی راه انداختند، از خود رئیسجمهور درخواست کردند و اسم آن دولت محیط نیستی بود و از آن خواهش کردند برای نشان دادن حسننیت خود رئیس سازمان محیطزیست را برکنار کند، توجه میکرد. اگر این دولت محیطزیستی است همه کارشناسان نامه نوشتند و گفتند طرح انتقال آب خزر به سمنان را اجرا نکنید ولی همچنان پافشاری میشود و میخواهد اجرا کند. این چه دولت محیطزیستی است که به صداهای فعالان محیطزیست توجه نمیکند و آنها را سخره گرفته است. به بلایی که سر هورالعظیم آورده شد نگاه کنید؛ ارزشمندترین تالاب کشور که میتواند کولر آبی برای خوزستان باشد، میتواند درآمد گردشگری ایجاد کند، جمعیت پرندگان را افزایش دهد و به غنای کشاورزی کمک کند را نابود کردند. برای اینکه درآمد نفتی از میدان آزادگان بیشتر شود و هزینه استخراج با کارفرما 20 درصد کاهش یابد، هورالعظیم را به پنج تکه تبدیل و در برابر آن سکوت شد. سال گذشته که باران رویایی آمد اجازه ندادید تمام قسمتهای هورالعظیم پر شود چون میترسیدید معادن چاههای نفت آسیب ببیند. کدام دولت محیطزیستی است که نفت را به محیطزیست خود ترجیح میدهد؟»
در طول 10 سال اخیر تعداد اتوبوسهای شرکت واحد در همه شهرها کمتر شده است
این مدیر سابق سازمان حفاظت محیطزیست در پایان خاطرنشان کرد: «اسم خود را دولت محیطزیستی گذاشتید و میلیاردها تومان پول برای کمک به صنایع فشل خودروسازی اختصاص میدهید اما برای تغییر مبلمان شهری از خودرومحوری به زیستمحوری و برای تجهیز واگنهای مترو در کلانشهرها همواره میگویید پول نداریم. در طول 10 سال اخیر تعداد اتوبوسهای شرکت واحد در همه شهرهای کشور کمتر شده است. چگونه است دم از گسترش حملونقل عمومی میزنید اما تعداد اتوبوسها کم شده و تعداد خودروها بیشتر شده و میشود. همه خودروها مونتاژی و وارداتی است. کدام یک از اینها تولید ملی است؟ چه دولت محیطزیستی است که به ترویج واردات آلایندهترین صنایع و خودروها کمک میکند؟ چرا فولاد و... در استان اصفهان و سمنان مستقر میکنید که آبی ندارد و مجبور هستید برای آن طرح انتقال آب را اجرا کنید و تنشهای اجتماعی را افزایش دهید. کدام دولت محیطزیستی چنین اشتباهات فاحشی میکند؟»