امیرمحمد بهامیر، خبرنگار: فیلم «جنگ داخلی»، محصول سال ۲۰۲۴ کشور آمریکاست. این اثر درباره تیمی از خبرنگاران آزاد است که میخواهند در سفری جادهای از ایالات غربی آمریکا به واشنگتن بروند. محلی که در آن قرار است با رئیسجمهور آمریکا مصاحبهای اختصاصی درباره جنگ داخلی این کشور داشته باشند. جنگی که مسبب آن شخص رئیسجمهور آمریکاست!
فیلم جنگ داخلی اثری با ارزشهای هنری نیست. بیشتر میتوان گفت این فیلم اثری سیاسی و ایدئولوژیک است که پیامی مهم را در آستانه انتخابات ایالات متحده به مخاطبان آمریکایی مخابره میکند. پیامی درباره پیامدهای اشتباه انتخاب کردن رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا که به وقوع جنگ داخلی در این کشور ختم خواهد شد. اثر را میتوان از دوبعد مورد بررسی قرار داد. ابتدا بعد سیاسی و پروپاگاندای این فیلم باید مورد توجه قرار گیرد. جهان داستانی اثر در آینده بسیار نزدیک میگذرد. جایی احتمالا بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا که فردی تندرو توانسته بر این جایگاه مهم سیاسی تکیه بزند. شخصیتی که آمریکا را به دو نیم تقسیم کرده و جنگی نظامیسیاسی را میان ایالات غربی و شرقی آمریکا به راه انداخته است.
شخصیت رئیسجمهور آمریکا در فیلم و مواضع سیاسی او که در قالب پیامهای ویدئویی به نمایش گذاشته میشود، استعارهای از دونالد ترامپ است. رئیسجمهور سابق آمریکا که سیاستها و تندرویهای او نهتنها در بدنه سیاسی و مردمی آمریکا بلکه در سطح جهانی نیز پذیرفته نبود. فیلم درواقع با نمایش استعاری از ترامپ میخواهد به این پیام برسد که حضور ترامپ در جایگاه ریاستجمهوری ایالات متحده، یعنی وقوع جنگ داخلی. پیامی سیاسی که برای اولین بار در تاریخ سینمایی آمریکا در حال مخابره شدن است. از این جهت پیام فیلم عجیب و باورنکردنی است که سکانس پایانی اثر، حضور نظامیان ارتش آمریکا را در اتاق ریاستجمهوری واقع در کاخ سفید نشان میدهد. نظامیانی که در این اتاق مهم از نظر سیاسی و نمادپردازی، بر سر جنازه رئیسجمهور خلعشده آمریکا که خودشان آن را کشتهاند، عکس یادگاری میگیرند.
تصویری چنین عجیب تنها در معدودی از آثار سینمایی و گیم به نمایش گذاشته شده است. البته با این تفاوت که یا نیروهای آمریکایی برای نجات جان رئیسجمهور پا به این اتاق گذاشتهاند یا نیروهای دشمن برای کشتن رئیسجمهور ایالات متحده. پس مخابره چنین تصویری آن هم از پرده سینماهای آمریکا، نشان از این دارد که تا چه اندازه تبلیغات پروپاگاندا برای مبارزه سیاسی رسانهای علیه ترامپ جدی است. اما از منظر دوم نیز باید به فیلم جنگ داخلی نگاه دقیقی انداخت. فیلم از دریچه نگاه خبرنگاری کارکشته روایت میشود که بهعنوان خبرنگار جنگی در حوادث تلخ بسیار زیادی حضور داشته است. حوادثی که این مفهوم را به مخاطب القا میکند که رسانههای آمریکایی تنها بازتابدهنده آنچه در جهان رخ میدهد، هستند.
لی اسمیت، زن خبرنگاری است که در میانه جنگ داخلی آمریکا که تقریبا بیشتر ایالات متحده را درگیر خود کرده، میخواهد از رئیسجمهور منفور آمریکا عکاسی کند. او بهعنوان نماینده رسانههای آمریکایی معرفی میشود که با وجود خطرات اما رسالت خود، یعنی بازتاب حقایق را به مخاطبان خود اولویت دادهاند. اولویتی که گاهی آنها را در موقعیتهای خطرناک، ضدانسانی و تراژدیک نشان میدهد. اما این خبرنگار با چهرهای سرد و بدون واکنش فقط تلاش میکند روایت حقیقی را از قاب دوربین خود ثبت کند. همین موضع رسانهای در فیلم باعث شده مخاطب به این خبرنگار اعتماد کند. اعتمادی که باعث میشود اتفاقات درون فیلم بهخصوص پیرامون علل ایجاد جنگ داخلی، واقعی جلوه کند. زیرا این خبرنگار فقط حقیقت را بازتاب میدهد. پس چون او راوی حقیقت است، اگر بگوید علت جنگ داخلی در آمریکا، عملکرد بد رئیسجمهور خودخوانده و متعصبان پیرو اوست، همگی باور خواهند کرد. منتها در واقعیت این موضع رسانهای فیلم بر ضد خودش عمل میکند. زیرا همگی میدانیم در آمریکا رسانهها نه راوی حقیقت بلکه سانسورچی حقیقت هستند.
نمونه بسیار واضح و مشهود آن، تظاهرات دانشجویان آمریکایی علیه جنایات اسرائیل در غزه است. اتفاقی که نشان داد رسانههای آمریکایی راویان حقیقت نیستند. همین موضع باعث میشود مخاطبان آمریکایی و غیرآمریکایی بفهمند قطعا سازوکار رسانهای پشت این فیلم تماما سیاسی است. فیلمی که برای آنکه شانس حضور ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده و رئیسجمهور شدنش را کاهش دهد، حاضر میشود تمامیت عرضی آمریکا را برهم زند و آن را درگیر جنگ داخلی کند.
شماره ۴۱۵۴ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
عکاسی از پایان آمریکا