آنچنانکه در مقدمه گفتیم، طی چهار سال گذشته دنیا تفاوتهای بزرگی کرده و اتفاقاتی رخ داده که بر امکانهای حاصل از توافق اثرات زیادی گذاشته است. البته این بدین معنا نیست که برجام کامل بود و اگر کار میکرد ایران امروز از مواهب آن مطابق آنچه انتظار داشت بهرهمند بود، چنانکه در سالهای 95 و 96 که برجام در حال اجرا بود، چنین اتفاقی نیفتاد و برای مثال در ماههای پایانی منتهی به خروج آمریکا از برجام، محمدجواد ظریف گفت که ایران حتی نتوانسته یک حساب بانکی در لندن باز کند. لذا باید گفت درکنار خللوفرج برجام و همچنین کارشکنیهای آمریکا که حتی اعضای ارشد دولت حسن روحانی در سالهای 95 و 96 به دفعات از آن گلایه کردند، امروز چالشهای زیادی وجود دارد که عملا امکان استفاده ایران از اجرای برجام را منتفی کردهاند. بخش مهمی از این اتفاقات جهانی اما مربوط به فرآیند فشار حداکثری است؛ جایی که دولت ترامپ عملا کاری کرده که ایران نتواند با کمک گرفتن از عوامل جنبی، برجام را کارآمد سازد. با چند مثال این مساله را توضیح خواهم داد.
1 _ یکبار خروج آمریکا از برجام همه دنیا را ترسانده و ریسک اعتماد به برجام را بالا برده است، از اینرو اگر حتی آمریکا به توافق برگردد، معلوم نیست کشورها و شرکتهای خارجی به این قرار دیپلماتیک اعتماد کرده و راه همکاری بلندمدت با ایران را در پیش بگیرند.
۲ _ امروز بنادر جنوبی خلیجفارس یا چهار، پنج شهری که در اطراف مرزهای خشکی و آبی ایران محل مبادله دلار هستند همگی تحت تاثیرات اقدامات آمریکا، میدان مینگذاریشدهای برای ایران بهشمار میآیند.
۳ _ تحریمی غیربرجامی چون کاتسا و تگ SDGT آن که برچسبی برای فعالیتهای تروریستی است امروز روی بسیاری از نهادهای ما ازجمله بانک مرکزی نشسته و عملا با حضور و تداوم حیات و بقای آن، اجرای برجام در سال 2021 توسط آمریکا هیچگونه شباهتی به برجام 2015 نخواهد داشت و بهعبارتی بازگشت ایالاتمتحده به برجام واجد کمترین سود و منفعت برای ایران هم نخواهد بود.
4 _ ایالاتمتحده با یکجانبهگرایی تلاش کرده تحریمهای ایران در سازمان ملل را برگرداند. در این فرآیند طی نامهای مکانیسم ماشه را بهزعم خود فعال کرده و آن را در اختیار شورای امنیت هم قرار داده است، از اینرو زمینه هرگونه اقدام برای روزی که اعضای شورای امنیت همراه ایالاتمتحده باشند فراهم است و نمیتوان مطمئن بود که با یک رفتوآمد ساده این شرایط تغییر نکند.
همه این موارد را بهصورت خلاصه میتوان اینگونه توضیح داد که ایندست اتفاقات همگی زایلکننده روح برجام است؛ چیزی که برای مثال در بند «ح» به آن اشاره و آمده بود که گروه 1+5 برجام را با حسننیت و در فضایی سازنده، برمبنای احترام متقابل باید اجرا کرده و از هرگونه اقدام مغایر با نص، روح و هدف این برجام خودداری کنند.
از اینرو هرگونه بازگشت به برجام باید با تدابیری ازسوی ایران پیگیری شود تا منافع ملی تامین شود، وگرنه در چنین شرایطی برجام دیگر منفعتی برای ایران ندارد. باتوجه به این مساله باید به این سوال پاسخ داد که چگونه میشود این چالشهای مهم را پوشش داد؟
همه تحریمهای پسابرجام لغو شوند
1 _ باید فرآیندی درپیش گرفته شود که آمریکاییها تمام تحریمهای بعد از توافق هستهای را قبل از بازگشت به برجام بردارند، مخصوصا تحریم کاتسا، بدون توجه به اینکه این تحریمها برجامی هستند یا خیر. ازطرفی تعلیق یا ویو کردن این تحریمها ریسک بازگشت آنها را بهشدت بالا میبرد، لذا در وهله اول باید ایراد برجام تکرار نشود و این تحریمها با قوانین کنگره آمریکا مرتفع شوند و اگر امکانی نبود، با تعلیق از سوی رئیسجمهور.
امکان قراردادهای بلندمدت با ایران فراهم شود
2 _ باید ایالاتمتحده تعهد و تضمینی ارائه دهد که شرکتهای بینالمللی بتوانند با استفاده از آن پروژههای بلندمدتی در ایران شروع کنند و نگران این نباشند که فردایی برسد و با اتفاق کوچکی دوباره آمریکا در مسیر اجرای برجام مانع ایجاد کند.
دسترسی به U-turn میسر شود
3 _ در زمان اجرای برجام باوجود اینکه گمان میشد بخش عمدهای از نقلوانتقالات بینالمللی ما به سیستم بانکی و رسمی منتقل خواهد شد، بهدلیل کارشکنیهای آمریکا حدود سهچهارم مراودات مالی ما ازطریق صرافیها صورت میگرفت. این ایراد بهعلت آن بود که در برجام ایران امکان استفاده از فرآیند چک و کلیر دلار را نگرفته بود و لذا آنچه در برجام آمده بود، عملیاتی نمیشد. مهم اینجاست که باید بدانیم استفاده از صرافیهایی که پیش از این در امارات فعال بودند، اکنون و بهدلیل سیطره ابوظبی بر دبی و همچنین فعال شدن بیشتر عوامل رژیمصهیونیستی دیگر میسر نیست و یا باید راه جدیدی برای فعالیت صرافیها پیدا شود یا تضمین استفاده از U-turn فراهم آید.
تضمین فروش 2.5 میلیون بشکه نفت گرفته شود
4 _ نکته مهمی که نباید در این میان فراموش کرد این است که فروش نفت محور همه اقدامات است و باید راهی برای جلوگیری از خدشه وارد شدن به آن یافت، چه آنکه ممکن است میسر نشدن هرکدام از اتفاقاتی که در بالا گفتیم راه ما را ببندد یا چالشی جدید ایجاد شود. از اینرو بهنظر میرسد بهترین راه توافق برای فروش مثلا 2.5 میلیون بشکهای نفت ایران و دسترسی همزمان به درآمدهای آن باشد و رفع همه موانع احتمالی و یا دیده نشده بهعهده ایالاتمتحده گذاشته شود. این رقم دقیقا همانی است که محمدجواد ظریف در جریان مذاکره با فرانسویها که میخواستند واسطه مذاکره ایران و آمریکا شوند مطرح شد و ازقضا پیشنهاد خوب و قابلتوجهی هم بود.