به گزارش «فرهیختگان»، سیدحسن رسولی، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان است، وی که در بنیاد امید ایرانیان و بنیاد باران نیز عضویت دارد، در گفتوگو با «فرهیختگان» به تحلیل محتوای دو نامه موسویخوئینیها و استراتژی اخیر وی برای حضور حداکثری اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری 1400 پرداخت که مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است.
تحلیل شما از نامه موسویخوئینیها و حضور اصلاحطلبان در انتخابات چیست، برخی از حضور مشروط و یا تحریم انتخابات صحبت میکنند، ارزیابی شما چیست؟
بهطور طبیعی در چند ماه باقیمانده تا روز 28 خرداد 1400 که برگزاری انتخابات ریاستجمهوری را داریم، جریانات سیاسی، احزاب و صاحبنظران حوزه سیاست داخلی نسبت به این رویداد واکنش خواهند داشت و در ادوار گذشته نیز چنین بوده است؛ البته من از سوی جریان اصلاحات نمایندگی ندارم و بهطور طبیعی آنچه بیان میکنم از موضع کارشناسی فردی است.
بنده نامه موسویخوئینیها را ملاحظه کردم و به نظر میرسد در شرایط فعلی جدای از اینکه چه کسانی داوطلب ریاستجمهوری باشند، موضوع میزان مشارکت مردم در انتخابات پیشرو از اهمیت بیشتری برخوردار است.
از این جهت که ضریب اهمیت نرخ مشارکت واجدین شرایط چقدر است، بین انواع انتخاباتی که در کشور برگزار میشود، تفاوت وجود دارد.
یکی از بارزترین نمادهای جمهوریت انتخاب رئیس قوه مجریه است
یکی از بارزترین نمادهای جمهوریت انتخاب رئیس قوه مجریه توسط آرای مردم است، لذا نرخ مشارکت در این انتخابات در مقایسه با انواع دیگر آن از اهمیت و پیامآوری بیشتری برخوردار است. هرچند اخذ رای از مردم برای مجلس خبرگان، شوراهای اسلامی و مجلس نیز حائز اهمیت است. اگر این پیشفرض را مبنا قرار دهیم و به گذشته 42ساله پس از انقلاب نظری بیندازیم، بهویژه از آغاز دهه 70 متوجه خواهیم شد، همواره مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری از منظر تحلیلگران داخلی و بینالمللی شاخص بسیار تعیینکنندهای برای سنجش میزان اعتماد بین حاکمیت و ملت بوده است.
البته این دقتسنجی در سایر انتخابات که اشاره کردم، قطعا بیتاثیر نیست ولی اثربخشی هیچکدام از شقوق دیگر انتخابات قابل مقایسه با ریاستجمهوری نیست.
مشکلات اقتصادی حضور در انتخابات را به امر دستچندم تبدیل کرده است
با توجه به کارنامه هشت سال گذشته اصلاحطلبان نرخ مشارکت در انتخابات پیشرو را چطور ارزیابی میکنید؟
در شرایط فعلی نشانههایی وجود دارد که تحقق مشارکت بالا را بهشدت با چالش مواجه کرده است. مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، گرانیهای روزافزون، افزایش تورم، گسترش نرخ بیکاری، رکود همراه با تورمی که در عرصه اقتصاد و فضای کسبوکار کشور جاری و ساری است، فشار تحریمها و کاسته شدن قدرت پول ملی، نرخ رشد منفی اقتصادی که اندازه اقتصاد کشور و طبعا ارزش واقعی داراییها و ثروت عمومی مردم را کاهش میدهد، شرایطی را رقم زده که اهتمام به امر سیاست و مشخصا تمایل به حضور در پای صندوقهای رای از رغبت و مقبولیت سابق خارج شده و به امر دستچندم تبدیل شده است. برهمین اساس رئیس محترم مجلس فعلی درحالی در جایگاه رئیس یکی از سه قوه قرار گرفته که نرخ مشارکت در انتخابات اسفند 98 پایین بوده است تا جایی که در حوزه انتخابیه تهران تنها 16درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند.
بهعبارتی از هر 100 نفر واجد شرایط، 84درصد از صندوقهای رای رویگردانی داشتند و رئیس مجلس در انتخاباتی با پایینترین نرخ مشارکت و کمترین رقابت روی کار آمد.
در مرحله دوم نیز متوسط نرخ مشارکت زیر 6درصد است، یعنی در این 10 حوزه 94درصد واجدین شرایط مجاب نشدند که در انتخابات شرکت کنند. بنابراین امر رغبت یا عدم رغبت مردم به شرکت در انتخابات ریاستجمهوری با توجه به مشکلات معیشتی، فضاهای تحریم و شرایط بینالمللی و البته در کنار موانعی همچون رفتارهایی که بخش نظارتی و شورای نگهبان در مرحله بررسی و رسیدگی به صلاحیتها از خود بروز داده، متغیر بوده و حضور گسترده مردم را در پای صندوقهای رای به یک سوال بسیار مهم تبدیل کرده است.
افزایش نرخ مشارکت در انتخابات یک هدف راهبردی است
بنابراین افزایش نرخ مشارکت در انتخابات یک هدف راهبردی است، چراکه در انتخابات اخیر مجلس در مقایسه با ادوار گذشته 22درصد کاهش داشتیم.
قطعا عملکرد دولت روحانی هم در میزان مشارکت موثر است
برای انتخابات 1400 مشخصا برنامه اصلاحطلبان برای افزایش مشارکت مردم چیست؟ با توجه به کارنامه 8 ساله گذشته دولت روحانی در اینباره توضیح بفرمایید.
جریانات سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا یک میزان معینی سهم در افزایش و یا کاهش مشارکت دارند. بخش اصلی بسترسازی برای ترغیب مردم متوجه کلیت حاکمیت است که تبعا درصورت تداوم وضع موجود این نگرانی به عدم حضور مردم نگرانیای جدی است.
یعنی عملکرد دولت و مدیریت بد اقتصادی تاثیری نداشته است؟
دولت بهمعنای حاکمیت مدنظر بنده است، حاکمیت باید برای برونرفت از شرایط امروز که مردم عمدتا از وضعیت خود ناراضی هستند، چارهجویی کند و یک بستر جدیدی را فراهم سازد. قطعا هم دولت روحانی و هم جریان اصولگرا و جریان اصلاحطلب موثرند اما این بحث مشارکت بیش از آنکه متوجه جریانات سیاسی باشد، متوجه کل حاکمیت جمهوری اسلامی است که در شرایط فعلی با آن روبهرو هستیم.
یک دیدگاه سهگانه ناظر به مشارکت در انتخابات وجود دارد
در جریان اصلاحات تا این لحظه جمعبندی واحدی صورت نگرفته است، برخی صاحبنظران قائل به این هستند که با توجه به روندی که در جهت تضعیف نهادهای انتخابی جریان دارد، امر انتخابات موضوعیت خود را از دست داده است و از طریق صندوق رای نمیتوان به ایجاد تغییر در وضعیت عمومی کشور دسترسی یافت.
متقابلا و در جهت مقابل دیدگاه دیگری وجود دارد که تحت هر شرایطی علیرغم همه این موانع و محدودیتها معتقد است نخبگان سیاسی، احزاب و جریانات سیاسی ازجمله اصلاحطلبان باید حضور داشته باشند و مردم را به حضور نیز تشویق کنند.
یک نگاه بینابینی هم وجود دارد که در انتخابات اسفند گذشته مشاهده کردیم که به میزانی که شورای نگهبان زمینه مساعد را برای سیاستورزی انتخاباتی از حیث تایید صلاحیت داوطلبان فراهم کند، درجه آزادی رفتار سیاسی و انتخاباتی را تعیین و بهصورت مشروط رفتار اصلاحطلبان را تنظیم میکند.
نامه موسویخوئینیها را بهصورت اخص چطور تحلیل میکنید؟
آنچه موسویخوئینیها در اظهارات اخیر خود عنوان کرد، به نظر بنده تاکید بر نگاه حضرت امام به امر انتخابات بوده و است که شرکت در انتخابات را واجب شرعی قلمداد میکردند. رهبری نیز حداقل درمورد انتخابات ریاستجمهوری تاکنون اینگونه عمل کردند و من پیشبینی میکنم که برای انتخابات بعدی ریاستجمهوری هم ایشان کمافیالسابق مشارکت حداکثری را دنبال کنند.
موسویخوئینیها در مواجهه با این سه دیدگاه بر روال دوره حضرت امام این نظر را دارد که علیرغم این موانع و محدودیتها جریان اصلاحات از صندوق رای و از شرکت در انتخابات نباید رویگردان باشد.
هیچ بدیل دیگری برای انتخابات ریاستجمهوری وجود ندارد
نظر خود شما بهعنوان یک فعال سیاسی اصلاحطلب چیست؟
من شخصا طرفدار همین نظریه هستم، یعنی وجود موانع فراوان نباید باعث شود از امر انتخابات بهصورت مطلق گریزان باشیم، چون بدیل دیگری نداریم و با عدم حضور در انتخابات مسالهای از مسائل کشور حل نخواهد شد.
به نظر من نظریهای که موسویخوئینیها داده هم واقعبینانه و هم در ادامه نامه قبلی است، یعنی از مشکلات عمیق مبتلابه جامعه چشمپوشی نکردند و درعینحال ضمن اظهارنظر درمورد مسائل کشور که راه چاره را بسط و گسترش آزادیهای سیاسی در داخل کشور عنوان کردند، نسبت به امر انتخابات اظهارنظر کردند که بهتر است اصلاحطلبان ورود جدی و موثر داشته باشند.
در بدترین شرایط چیزی از مسئولیت جریان اصلاحات کاسته نمیشود
به نظر ما اگر بخش نظارتی زمینه را بهنحو مطلوب فراهم نکرد و حتی حاکمیت نتوانست در ماههای باقیمانده به 28 خرداد سال 1400 گشایشی در جهت کاهش ناامیدی و کاستن از نارضایتی مردم و افزایش امید به آینده بدهد، در بدترین شرایط نیز با اتخاذ این رویکرد چیزی از مسئولیت جریان اصیل اصلاحات کاسته نمیشود.
درخصوص بحث موسویخوئینیها برخی معتقد هستند اوتلاش میکند از سکوت خاتمی استفاده کند و خود را لیدر اصلاحات معرفی کند، چقدر این تحلیل را قبول دارید؟
کارنامه سیاسی موسویخوئینیها میگوید او دنبال دیدهشدن نبوده و نیست. من این نظر را رد میکنم، ضمن اینکه رابطه او با خاتمی رابطه تاکتیکی نیست و به نظر من این گمانهزنی دقیق نیست.
خبر مرتبط: