به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، مسعود فروغی، سردبیر روزنامه «فرهیختگان» در سرمقاله امروز روزنامه نوشت: برگزاری اولین جلسه دادگاه اکبر طبری، معاون سابق قوه قضائیه که 20 سال سابقه حضور در مهمترین جایگاههای دستگاه قضایی را دارد، نقطهعطف حیاتی در تاریخ سیاسی ایران است. او که از نزدیکترین افراد به رئیس سابق قوه قضائیه بوده به اتهام ساماندهی شبکهای از فساد درهمتنیده و انبوهی از موارد اخذ رشوه در ازای حلوفصل پروندههای مهم فساد اقتصادی در جایگاه متهم ردیفاول دادگاه نشست. احتمالا اخبار جزئی موارد اتهامی و لیست بلندبالای همکاران بازداشتشده یا فراری طبری را دیدهاید یا شنیدهاید، در دو روز اخیر عناوین اتهامی که نماینده دادستان در جلسه دادگاه طبری خواند خیلیها را شوکه کرد، چه آنهایی که همیشه با امیدواری مطالبه برخورد شفاف و محکم با «دانهدرشت»ها و عناصر اصلی فساد را پیگیری میکردند، چه آنهایی که تحقق این وعده را «خیالی» میدانستند. فارغ از محتوای جزئی دادگاه طبری و همکارانش که حقیقتا بهتآور است، چند نکته مهم درباره زمینههای سیاسی-اجتماعی دادگاه 18 خرداد و تحولات عمیق بعد از آن قابل بررسی و تامل است.
از مشکلات اقتصادی طاقتفرسا برای آحاد جامعه بهخصوص طبقه وسیعی از مردم آگاهیم که در دو سال اخیر با صعود افسارگسیخته قیمتها روند عادی زندگی آنها دچار مشکل شده است، هر روز اخبار گرانتر شدن مسکن، ارز و برخی کالاهای اساسی و نیاز عمومی جلوی چشمها رژه میرود و بهتناسب تعمیق برخی چالشهای اقتصادی، «فاصله اجتماعی» میان فقیر و غنی بیشتر میشود. در شماره شنبه «فرهیختگان» از آمارهای جزئی حاشیهنشینی در 31 استان کشور خبر دادیم، مردمی که شبیه «آسیه پناهی» محل زندگیشان احتمالا در خطر ویرانی و دعوا و ناامنیهای اجتماعی ناگفته است. در عوض در همین استانها، ویلاها و کاخهای مجللی ساخته شده یا در حال ساخت است که خرج دیوارکشی دور آن برای حل مشکل چند محل حاشیهنشین کافی است.
در چند سال اخیر اما انتشار اخباری از صاحبان این «کاخویلا»های مجلل و نحوه دور زدن قانون توسط آنها مثل نمک به زخم جامعه بود تا آنجاکه از پرمخاطبترین تولیدات رسانهای در این سالها مربوط به اخبار و حواشی زمینخواریها و ساختوسازهای غیرقانونی در مناطق خوش آبوهوا توسط صاحبان قدرت و ثروت بود. بهطور معمول صدرنشین اخبار پربازدید رسانهای مسائل حاشیهای در ورزش و هنر است اما تعمیق شکاف طبقاتی اقتصادی میان طبقات کمبرخوردار و غنی جامعه و نمایش این شکاف در رسانههای جدید توسط نسل نوظهور یا همان آقازادهها، حساسیت اجتماعی را درخصوص این شکاف به بالاترین حد خود رسانده است. در چنین فضایی پیداشدن سرنخهایی از فساد لایهای در سطح بالا درون سیستمهای دولتی-نظارتی شوک بزرگتری به جامعه وارد کرد، تجربه فساد اقتصادی درون نهاد اجرایی-نظارتی وجود داشت اما در دوران سختی و فشار اقتصادی که قیمت روزانه ارز تاثیر مستقیمی بر معیشت مردم دارد، روابط مبهم صاحبان قدرت که به رانت اطلاعاتی نهادهای حکومتی متصل هستند بازتاب متفاوتی داشت.
با این توصیف کوتاه و یادآوری این نکته که در اذهان عمومی متهمان دادگاههای فساد که در لباس زندان روبهروی قاضی مینشینند معمولا «کوتوله»هایی حساب میشوند که «دانهدرشت»ها آنها را پای منافع خودشان ذبح میکنند، توجه به برگزاری دادگاه طبری مهم است. سالهای طولانی جریانهای مختلف سیاسی-اجتماعی با محوریت «عدالتخواهی» پرچم مطالبه ورود بدون ملاحظه نظام سیاسی به برخورد با مصادیق واقعی و اصلی فساد را بلند کردهاند، نه اینکه عدالت یک مفهوم سلبی خام بهمعنای زدوخورد با «دزدهای مدرن» باشد نه بلکه چون میدانیم در دوران زندگی زیر چرخدندههای توسعه زندگی اغنیا و کوچکشدن سفره فقرا راه کمکردن این فاصله از مبارزه بیوقفه با «دزدهای سرگردنه درون سیستم» میگذرد برگزاری دادگاه طبری و باند او اهمیت فوقالعادهای دارد. در سالهای حاکمیت جمهوری اسلامی کم دادگاه مهم برگزار نشده است، از جرمهای اقتصادی که در زمان خودشان سقف ماجرا بودند تا نزدیکان چهرههای مهم سیاسی، اما چرا دادگاه طبری معنایی بسیار مهم دارد؟
تکرار این نکته که طبری در بالاترین سطح دسترسی دستگاه قضایی بوده و به استناد گزارش نماینده دادستان موارد اتهامی را با فرآیندی پیچیده انجام میداده ضروری است، شاید افرادی درون دستگاههای اجرایی مختلف کشور در بالاترین سطح درگیر فساد شده باشند اما فرق طبری و تیمش دسترسی به حذف اثر جرم و حلوفصل مسائل از طریق دسترسیهای فوقتصور درونسیستمی بوده است. همانقدر که خواندن موارد اتهامی طبری شوکهکننده است توجه به این نکته که نظام سیاسی توانست با یکی از نزدیکترین افراد به رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت برخورد قضایی کند، امیدوارکننده است. این «خوددرمانی دردآور» مقدمه تحولات بزرگی است، ما نمیتوانیم فراموش کنیم اگر قوت «سیستم دفاعی ضدفساد» جمهوری اسلامی نبود، دادگاه طبری هم نبود. کاش این لیست بلندبالای اتهامات طبری دروغ بود اما حالا که مرض به این بزرگی در بخشی از سیستم به جان «اعتماد مردمی» افتاده چیزی بهجز تیغ جراحی همین سیستم که دیروز از آستین دستگاه قضایی دوران رئیسی بیرون زد راهحل مواجهه با آن نبود. این جراحی بزرگ البته خونریزی شدیدی دارد، اعلام رسمی این حجم از رشوه به بزرگی ویلاها، زمینها، دلارها و... خاک در چشم مردمی است که برای رساندن حقوق (تازه اگر بیکار نباشند) به پایان ماه باید جان بکنند، انگار همه داستانها درباره «دانهدرشت»ها واقعی بوده و این همه سال داشتیم بهجای خیالپردازی؛ داستان جنایی حقیقی میشنیدیم. این بخشی از واقعیت است که باید برای جبرانش کاری کرد. مثل نگهداری از بدن مریضی که یک جراحی سخت داشته، اولین شرط دقت در انجام جراحی است، قدم اول در دادگاه اول محکم برداشته شد بهطوری که لحن و متن نماینده دادستان بوی «ماستمالی» این افتضاح بزرگ را نمیداد. شرط دوم رعایت صداقت در اعلام اخبار دادگاه است، چون در این شرایط شایعه دروغپردازان که شاید همپیاله متهمان باشند یا نتیجه این جراحی را که یک بدن سالم است نخواهند بیشتر شنیده میشود. همان قدرت معنوی و مردمی که مچ فساد را پیچانده باید با صداقت با مردم حرف بزند. شرط سوم پاککردن اثر این باند از باقی بدن عدلیه است، سالها حیات این شبکه فساد احتمالا باعث رشد و نمو ویروسهای درون سیستم البته با مقیاسی کوچکتر شده باشد، مردم باید حس کنند راهی که در دادگاه طبری شروع شد تا آتشزدن خانههای امن فساد در لایههای زیرین ادامه پیدا میکند.
و دست آخر اینکه دادگاه طبری دو نکته ویژه دیگر هم دارد.
اول صدای هلهله شادی و «اناالحق» کسانی است که خودشان ویروس بدن انقلاب بودهاند، حالا که کرونا آمده کسی به هپاتیت احترام نمیگذارد! حالا که طبری دادگاهیشده دلیلی ندارد یادمان برود کسانی به اسم عدالت پوست از سر عدالت کندند و زمینه به قدرت رسیدن غربگرایی در ایران را مهیا کردند. دراینباره حرف زیاد است که بعدها خواهیم زد.
دوم اینکه جریانی مطالبه درخصوص عدالت را نه یک روش برای هدف غایی تحقق عدالت که یک کاسبی برای حضور در عرصه اجتماعی فرض کردهاند، چه آنکه از همان ساعات اولیه برگزاری دادگاه طبری بهجای استقبال از این اتفاق بزرگ، سوزن ریل را جابهجا کردند و پشت ادعاهای بزرگ و دهنپرکن، دادگاه 18 خرداد را اتفاقی عادی و بیاهمیت معرفی کردند. نتیجه این بازی با عدالتخواهی یأس عمیق بدنه اجتماعی و تعمیق بیعدالتی است. نتیجه شعارهای بیمنطق هورا کشیدن برخی ناراضیان همیشگی و کمک به ماندگاری طبریهاست چون اینها در بلندگو میگویند طبری که چیزی نیست اگر جرأت دارید فلان کنید. جالب اینکه اگر با این حرف چالش کنید متهم به محافظهکاری و شاید همدستی با فساد شوید اما قطعا رادیکالکردن عدالتخواهی کمک به طبریهاست.