به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، تاریخ هالیوود سرشار از اشارات و کلیشههای نژادی است. از زمان ظهور «تولد یک ملت» دیوید وارک گریفیث، جدال میان طرفداران نژادپرستی و مخالفانش نیز داغ میشود؛ جدالی که تا به همین لحظه هم ادامه دارد. هنوز برخی از چهرههای تندروی هالیوود درباره مرگ جورج فلوید موضعگیری نکردهاند، اما ادبیات پیشین آنها نشان میدهد چندان دلشان با معترضان آمریکایی نیست. حتی جایزه اسکار هتی مکدانیل، بازیگر نقش مامی در «بربادرفته» هم التیامی بر رفتار نژادپرستانه هالیوود نمیشود، چراکه سیاهان در سینما را برای سه موضوع میخواهند: مندرسپوشانی برای ثروتمندان، زندگی خلافکاران و آپارتاید. پژوهشگران نیز بر این موضوع اذعان دارند که تصویرسازی رسانهای عموما برای بازتاب سفیدپوستان است و فیلمهای تجربه سفیدان در مواجهه با رنگینپوستان را بازنمایی میکند. مجله اکونومیست در مقالهای به سال 2016 با عنوان «اسکار چگونه نژادپرستانه تغییر جهت میدهد؟» درمییابد که «تعداد بازیگران سیاهپوست برنده اسکار در قرن بیستویکم بهنوعی همتراز با جمعیت سیاهان آمریکاست، اما بدان معنا نیست که هالیوود هیچ مشکلی با تبعیض ندارد. همانطور که دادهها نشان میدهد، این مساله واضح و مبرهن است.» این گزارش همچنین تاکید میکند با اینکه از سال 2000 تقدیر از بازیگران سیاهپوست در اسکار افزایش یافته، اما در دیگر رشتههای هنری هنوز آنها در بیتوجهی بهسر میبرند.
یک سال پیش خبرگزاری دویچهوله در تحلیلی به این نتیجه رسید که باوجود تبلیغات فراوان هالیوود مبنیبر مبارزه با نژادپرستی و برابری جنسیتی، اما واقعیت چیز دیگری است. این پژوهش شامل دامنه وسیعی از تاریخ سینما است؛ از سال 1928 با تعریف بیش از 6000 فیلم. سیاهان و آسیاییها در طول تاریخ هالیوود به شکل کاریکاتوری مورد هجمه نژادپرستی قرار گرفتهاند. برای طرفداران فیلم «صبحانه در تیفانی» با بازی آدری هپبورن، شخصیت آقای یونیوشی آشناست. میکی رونی تصویری کاریکاتوری از یک آشپز ژاپنی ارائه میدهد که هنوز میتوان تکرار شدنش را در سینمای آمریکا یافت. به عبارتی هالیوود بهراحتی با تمسخر نژاد ژاپنی، یک کلیشه قوی میآفریند.
از کاریکاتورهای نژادپرستانه تا کلیشههای بادوام
نانسی وانگ یوئن، جامعهشناس، در کتاب «حلقه نابرابری: بازیگران هالیوود و نژادپرستی»مینویسد: «نژادپرستی، در شکل محرومسازی شغلی و نقشهای کلیشهای و نژادی، صنعت فیلمسازی هالیوود را از زمان تولدش تعریف کرده است.» درحقیقت، شخصیتهای آسیایی در اوایل هالیوود بیشتر به شکل کلیشههای نژادپرستانه، در قالب شخصیتهای اسرارآمیز، شرور یا کاریکاتورهای خندهدار مانند آقای یونیونی ظاهر میشدند که با بازی بازیگران سفیدپوست، جعل نژادی نیز رخ میدهد. ازقضا این کلیشه نیز توسط گریفیث و با فیلم «شکوفههای شکسته» رقم میخورد.
کن اونو، پژوهشگر حوزه بازنمایی نژادی در رسانهها میگوید: «حتی امروز، اکثر تصاویر آسیاییها و آسیایی-آمریکاییهای روی پرده توسط آسیاییها یا آسیایی- آمریکاییها آفریده نمیشود، بلکه توسط بازیگرانی بازی میشود که اطلاعات کافی درمورد آسیاییها ندارند.»
در سایت TVTropes.org کاربران میتوانند هر موتیف تکراری در یک اثر رسانهای را پس از مشاهده مستند کنند: آیا در یک فیلم بلند بازیگر سفیدپوست لباس آسیاییها را به تن کرده است؟ بهعنوان مثال، در سال 2012، فیلم «کلاود اطلس» با استفاده از بازیگران غیرآسیایی در نقش آسیاییها مورد انتقاد قرار میگیرد. بسیاری از منتقدان بر این باورند که باوجود نقشهای اندک برای بازیگران آسیایی، بازیگران سفیدپوست نباید نقش آسیاییها را بازی کنند. زمانی که اسکارلت جوهانسون در نسخه سینمایی مانگای ژاپنی «شبح درون پوسته» و تیلدا سوینستون نقش یک آسیایی را در «دکتر استرنج» بازی کرد، شماتتها ادامه یافت. TVTropes براساس کلیشهسازیهای دهه 60 و 70 از عبارت «سفید توانا، زرد جاافتاده» استفاده میکند؛ شخصیت اصلی قدرتمند سفیدپوست با آسیایی عاشق و مطیع. پیش از دهه 1950، به تصویر کشیدن عشق میاننژادی سانسور شدید میشد که بهمعنای آن بود نقشهای کمتری به بازیگران آسیایی سپرده میشود. با تعطیلی دستگاه سانسور، این خودسانسوری است که به حفظ کلیشه کمک میکند. با محبوبیت بروس لی در دهه 70 و 80 کلیشه «همه آسیاییها هنرهای رزمی بلدند» حاکم میشود.
در رسانههای آمریکایی کلیشه دیگری درمورد آسیاییها وجود دارد؛ «اقلیت نمونه». اونو میگوید: «شاید آنان دانشمند، پزشک یا در رشتهای متخصص باشند. بهطور کلی، آنها دانشآموزان خوبیاند. از خانوادههای خوبی آمدهاند و هیچ مشکل اقتصادی ندارند.» این کلیشه در TVTropes با عنوان «آسیایی و خرخون» ثبت شده است.
طبق مطالعات دانشگاه کالیفرنیا (UCLA)، با آنکه آسیاییها بیش از نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند، سهمشان از بازی در سینمای هالیوود فقط سه درصد در سال 2017 و 2018 بوده است. شخصیتهای سیاه 12.5 درصد از کل نقشها را به دست آوردهاند.
شخصیتهای سیاه زودتر میمیرند
مانند آسیاییها، در ابتدای کار هالیوود، نقش سیاهپوست را سفیدها بازی میکردند که بدل به کلیشهای کاریکاتوری میشود. این عمل در سنت تئاتر آمریکا از یک ناهنجاری نشأت میگرفت که طی آن کلیشههای نژادپرستانه درمورد سیاهپوستان یک اصل محسوب میشد.
استفاده از بازیگران سفید در نقش سیاهان سابقه دیرینه دارد؛ از سیاهپوست متجاوز «تولد یک ملت» گرفته تا اولین بازیگر ناطق سینما، آل جانسون در «خواننده جاز»، همگی سفیدپوستانی با گریم سیاه بودند. پس از انتقادهای بسیار، سیاه کردن چهره درحال حاضر کمتر رخ میدهد، با اینحال هالیوود هنوز درگیر کلیشههای نژادی است. مردان سیاهپوست اغلب در نقشهای ترسناک یا عصبانی و زنان سیاهپوست در نقش زنانی با صدای بلند و پررو ظاهر میشوند. اگر در فیلمی کسی بمیرد، شخصیت سیاه احتمالا زودتر از همه میمیرد. حتی با آگاهی از کلیشههای نژادی هالیوود با این مجازها اصرار میورزد. تصاویر کلیشهای هالیوود از سیاهپوستان بیشتر مربوط به سیاهپوستان آمریکایی است. آفریقاییها بهندرت در سینمای آمریکا دیده میشوند. کاربران TVTropes از اصطلاح «تاریکترین آفریقا» اسم میبرند؛ فیلمهایی که این قاره را بهعنوان یک سرزمین جدا افتاده و مرموز و خطرناک به تصویر میکشند که ارتباط محدودی با تمدن مدرن دارند.
لاتینها و جذابیت جنسی
لاتینها، با حدود 18 درصد از جمعیت آمریکا، بزرگترین اقلیت قومی ایالاتمتحده محسوب میشوند. با نگاهی به بیش از سه هزار فیلم از سال 2000، میتوان گفت نقش لاتینها بیشتر به جذابیت جنسی معطوف میشود؛ برای خانمها از استعاره «ادویه لاتینی» وسوسهگر تندمزاج که میتواند خودش را همواره سکسی جلوه دهد و به مردان نقش «عاشق لاتین» اغواگر میدهند که اغلب قصد جلبتوجه زنی سفیدپوست را دارند. علاوهبر این، فیلمها تمایل به نادیده گرفتن تنوع فرهنگهای لاتین در سراسر قاره آمریکا دارند. نگاهی خاص به رنگ پوست قهوهای و موهای سیاه بهعنوان ظاهر همه لاتینها وجود دارد. کاربران TVTropes این کلیشه را «لاتین قهوهای» مینامند.
آلمانیهای نازی
هالیوود فقط از رنگینپوستان کلیشه نمیسازد. برای مثال رایجترین کلیشه در مورد آلمانیها در فیلمها از سال 2000 به این سو، نازی بودن همه آلمانیهاست. باتوجه به اینکه دانشمندان آلمانی در دوران نازیها به آمریکا میگریزند، کلیشه دانشمند آلمانی نیز در هالیوود رایج است. وضعیت برای انگلیسیها هم جذاب نیست. در غالب فیلمهای هالیوودی لهجه انگلیسی کلیشه شر است. بهنظر میرسد شخصیتهای انگلیسی اکثرا گزینه محبوب برای افراد شرور هستند. این امر چنان گسترده است که در سال 2014، بازیگران بریتانیایی نظیر بن کینگزلی، مارک استرانگ و تام هیدلستون در یک تبلیغ شرکت سوپر بول بازی کردند تا به این کلیشه رایج کنایهای بزنند. روسها در فیلمهای هالیوودی هنوز هم با تصاویر دوران جنگ سرد معرفی میشوند. رایجترین کلیشه درباره روسها «جنگجوی سختکوش»، «دائمالخمر» و«مردانه و خشن» است. این شخصیتها غالبا در طول فیلم متحمل درد و رنجند، مجروح میشوند و عموما زندگی سختی دارند. جالب اینکه نقش روسها را غیرروسها بازی میکنند. در راکی4، دالف لوندگرن سوئدی نقش ایوان دراگو، بوکسور روسی را بازی کرد. آرنولد شوارتزنگر و ویگو مورتنسن نمونههای مشهوری از این مقوله هستند.
* نویسنده : احسان زبور عالم،روزنامه نگار