به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، عباس کیارستمی، فیلمساز فقید سینمای ایران، مهرماه سال 90 در مصاحبهای به مناسبت شروع اکران فیلم «کپی برابر اصل» با رادیو فرهنگ آلمان، اظهارات جالبی داشت. او در پاسخ به سوالی درمورد سرنوشت جعفر پناهی در زندان که ظاهرا برای وی به یک موضوع دردسرساز تبدیل شده، گفته بود: «چیزی که مرا عصبانی میکند، واکنش غرب و واکنش پناهی به این موضوع است، مثل اینکه کسی نمیخواهد اعلام کند پناهی خیلی وقت است که از زندان آزاد شده و حتی فیلمی ساخته که در جشنواره کن به نمایش درآمد و درحال مذاکره برای ساخت فیلمهای بعدیاش است. من واقعا نمیفهمم چرا کسی درمورد این موضوع، آشکارا صحبت نمیکند. وقتی میبینیم که غرب توجه نمیکند که پناهی دیگر در زندان نیست، عصبانی میشوم.»
این اظهارات کیارستمی شاید برای آنهایی عجیب باشد که از مختصات کیفی آثار فیلمسازانی همچون جعفر پناهی و محمد رسولاف در سینمای ایران بیاطلاع هستند یا اینکه نسبت به رویه سیاسی حاکم بر جشنوارههایی مثل برلین و کن با دیده اغماض نگاه میکنند. واقعیت این است که حیات سینمایی فیلمسازانی همچون جعفر پناهی و محمد رسولاف در جشنوارههایی مثل برلین و کن، به فضاسازیهای سیاسی که از آنها میشود، ارتباط مستقیم دارد. مهم نیست که فیلمهایشان چقدر بین مردم کشور خودشان شناخته شده باشد یا حتی در سینماهای ایران اکران شود. اینها فیلمسازانی هستند که با ژستهای سیاسی و به نام دفاع از جامعه ایرانی، از جشنوارههای خارجی کسب اعتبار میکنند. کافی است از مخاطبان سینمای ایران سوال شود که کدامیک از آثار این دو فیلمساز، ارزش دیدن را دارد و آیا حاضر است برای تماشای آن پول بلیت سینما بدهد. طبیعی است وقتی کارگردان یک اثر همه موفقیتش را در دریافت جایزه از دستان داوران یک جشنواره سیاسی ببیند، دیگر مخاطب و جامعه ایرانی برایش مهم نیست.
اعتراف به سیاسی بودن جشنواره برلین
معمولا ادعایی که از سوی حامیان برگزاری جشنوارهها مطرح میشود این است که جشنوارههایی همچون کن و برلین بهدنبال تجلیل یک اثر ارزشمند سینمایی هستند تا فیلمسازان مستعد و گمنام را به سینمای جهان معرفی کنند. البته این درمورد حضور فیلمهای ایرانی در جشنوارههای مثل برلین و کن بهخصوص در یک دهه اخیر ادعایی دور از واقعیت است و بیشتر شاهد برخورد سیاسی با آثار ایرانی بودیم؛ بهگونهای که حجتالله ایوبی در دوره ریاستش بر سازمان سینمایی، نامهای تند به دبیر جشنواره فیلم برلین نوشت که صدای پای سیاست از این جشنواره به گوش میرسد. نامهای که واکنش دبیر وقت جشنواره برلین را هم بهدنبال داشت و به برخورد سیاسی با فیلمهای سینمای ایران هم اشاره کرد. این بگو مگو به پنج سال قبل باز میگردد و پس از اظهارنظرهای منتقدانه دبیر جشنواره برلین، پیرامون خفقان سیاسی در ایران و جای خالی جعفر پناهی برای نمایش فیلم «تاکسی» در این جشنواره؛ برای اولینبار وزیر فرهنگ آلمان نیز در جشنواره برلین حاضر شد و در اظهاراتی بیان کرد: «جشنواره برلین همیشه یک جشنواره سیاسی بوده و امسال نیز بهدلیل شصتوپنجمین سالگرد فعالیت این جشنواره، تصمیم دارد توجه ویژهتری به سیاست داشته باشد؛ پخش فیلم «تاکسی» اثر جعفر پناهی نیز موید توجه خاص ما به مقوله انتقادهای سیاسی است.»
توقعی که برای جشنوارههای خارجی ساخته شد
وقتی مدیران یک جشنواره از منظر سیاسی به سینمای ایران نگاه کنند و تمام تلاش خود را برای پروپاگاندای رسانهای بهکار ببرند دیگر توقعی نیست که به واقعیات توجه کنند. دبیر یک جشنواره خارجی از خفقان در سینمای ایران حرف میزند ولی از تناقض آشکاری که درمورد فیلمسازی یک محکوم امنیتی رخ داده، حرفی نمیزند. تناقض بیش از اینکه جعفر پناهی طبق حکم دادگاه انقلاب محکوم به محرومیت 20 ساله از ساخت فیلم و نگارش فیلمنامه است ولی از زمان محکومیت خود تاکنون اقدام به ساخت سه فیلم کرده و همه آنها را که مضمونی سیاسی دارند در جشنوارههای خارجی شرکت داده است. پناهی پس از مدت کوتاه زندانی شدنش بهدلیل اقدامات سیاسی در سال 88 به یکی از سوژههای مورد توجه جشنوارههای خارجی تبدیل شد؛ تا آنجا که هرساله بهعنوان یادبود، صندلی خالی و تصاویر بزرگ وی را در جشنواره قرار داده و مسئولان عالیرتبه سینمایی جهان پیرامون آزادی و اجازه خروج او برای حاکمیت ایران نامه نوشته و سخنرانی میکنند.تکرار رویه برخورد سیاسی با فیلمهای ایرانی، چرخه معیوبی را برای حضور سینمای ایران در خارج از مرزها شکل داده است. در چنین شرایطی فیلمهایی همچون آثار مرحوم کیارستمی و مجیدی که سالها معرف سینمای ایران در خارج از مرزها بودند، در پیشگاه جشنواره جایی ندارند.
فیلمسازانی همچون جعفر پناهی به قصد نفوذ در جشنوارههای خارجی و با دوپینگ رسانهای، وضعیتی را شکل دادند که گویا برگزارکنندگان این رویدادها را بهگونهای شرطی کرده است. بهگونهای که فیلمسازانی از ایران واجد ارزش هستند که مناسبات سیاسیشان همراه با اعتراضات شدید نسبت به حاکمیت باشد و اتفاقا این اعتراض در فضای رسانهای هم باید مشهور باشد. نتیجه طبیعی چنین رفتاری، چیزی نیست جز اینکه در خارج از مرزها، از فیلمسازان ایرانی فقط توقع فیلم یا اظهارنظر سیاسی دارند. همچون حواشیای که دو سال پیش در نشست خبری فیلم «خوک» بین مانی حقیقی و برخی خبرنگاران رخ داد.
مانی حقیقی در نشست خبری فیلمش در جشنواره برلین با انتقاد از حجم سوالهای سیاسی خبرنگاران گفت: «نمیتوانم به شما بگویم که چقدر آزاردهنده است که مدام از ما سوال سیاسی پرسیده میشود. همه شما آزادید که سوال سیاسی بپرسید و هیچکس نمیگوید که نپرسید. ولی ما یک اثر هنری ساختهایم که میتواند خوب یا بد باشد. دوست دارم درباره این صحبت کنم که چطور کارمان را انجام دادهایم و معنایش برای شما چیست.»
نویسنده: علی میرزاجعفری،روزنامه نگار