

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اگر از گرفتن مدرک و فرصت درس خواندن در محیط دانشگاهی بگذریم، اصلیترین دلیل افراد برای ورود به دانشگاه و تحصیل در رشتهای خاص، اشتغال در حرفهای است که هم موردعلاقه آنها باشد و هم بتوانند در کنار آن درآمد خوبی بهدست آورند. از اینرو، گاه حتی گرایش افراد به تحصیل در برخی رشتههای پولساز مانند مهندسی و پزشکی بیشتر هم میشود و در مقابل، برخی رشتهها بیرونق باقی میمانند. حدود نیمی از افراد 15ساله به بالا در 41 کشور دنیا انتظار دارند در یکی از 10 شغل برتر که شغلهای سنتی و معمول هستند، مشغول کار شوند. اما بررسیهای سازمان بینالمللی همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) نشان میدهد خطری که بهویژه در سالهای اخیر با توجه به اتوماتیک شدن فناوریهای نوین، این مشاغل را تهدید میکند و از سوی دیگر، نابرابری در انتخاب گزینههای شغلی باعث سردرگمی جویندگان کار شده و جوانان را در انتخاب شغلی متناسب با رشته تحصیلی خود دچار مشکل کرده است. مشاغل سنتی ازقبیل پزشکی، معلمی، وکالت، دامپزشکی، مهندسی، مدیر تجاری و افسر پلیس در دو قرن گذشته رواج بسیاری داشته و شمار افرادی که در دنیا در این مشاغل مشغول فعالیت بودهاند، بسیار بالاست که از محبوبیت بالایی نیز بین افراد برخوردار هستند، بهطوری که هنوز هم این محبوبیت وجود دارد و به دلیل موقعیت اجتماعی و مالیای که دارند، جوانان معمولا آنها را در اولویت انتخابی خود برای شغل آینده قرار میدهند تا بتوانند به این واسطه شغل مناسب و پردرآمدی برای خود داشته باشند.
طبق برنامه سازمان بینالمللی همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) برای ارزیابی دانشجویان بینالمللی، بیشترین اطلاعات پیرامون تجربههای آموزشی جوانان به دست آمد. این تحقیقات نشان میدهد موسسات آموزشی و دانشگاهها در سراسر دنیا باید اقداماتی در راستای همگامسازی مهارتهایی که به دانشجویان آموزش میدهند و مشاغلی که پیشروی آنها قرار میگیرد، انجام دهند. این حرکت اصولی درواقع نوعی راهنمای شغلی موثر برای دانشجویان به حساب میآید که بتوانند با اتمام دانشگاه، در یک شغل مناسب مشغول شوند و این مستلزم دانشی است که بهواسطه آن بتوانند نیازهای بازار کار را ارزیابی کرده و براساس آن حرکت کرده و مسیر شغلی خود را انتخاب کنند. طبق این ارزیابی تجربههای آموزشی جوانان در سال 2018 روی بیش از حدود نیمی از دانشآموزان 15 سال به بالا در 79 کشور و حوزههای اقتصادی، گرایش آنها را به برنامهریزی برای تحصیلات دانشگاهی و شغل موردعلاقه خود در 30 سالگی مشخص میکند. این ارزیابی، رویای شغلی جوانان را در گذر زمان بررسی میکند؛ اینکه یک نفر در جوانی آرزوی چه شغلی را در سر میپروراند و حالا بعد از گذشت 20 سال در چه جایگاهی مشغول فعالیت است.
شغلهای محبوب
تغییرات عظیمی که در دنیای مشاغل در دو دهه گذشته رخ داده، تاثیر چندانی روی انتظار شغلی نوجوانان و جوانان ندارد. 47 درصد پسران و 53 درصد دختران تا 30 سالگی تنها در یکی از 10 شغل پرطرفدار و معمول مشغول کار میشوند؛ این مشاغل تا پیش از ظهور دوره شبکههای اجتماعی و سرعت ورود فناوریهایی چون هوش مصنوعی در قرن 19 و 20 بیشترین آرزوی جوانان را دربرمیگرفت.
آگاهی نقش مهمی ایفا میکند
آندریاس شلیچر، مدیر آموزش سازمان بینالمللی همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) معتقد است بیشتر جوانان درحالی وارد مرحله انتخاب شغل میشوند که آگاهی لازم نسبت به انواع مشاغل جدید ندارند یا آن را نادیده میگیرند و همین دلیل باعث میشود بیشتر همان شغلهای معمول رایج در دهههای قبل را مدنظر قرار داده و هدفشان را جهت ورود به آنها تنظیم کنند، غافل از آنکه علاوهبر تغییر نیازهای جامعه، ممکن است در مشاغل جدید به موفقیت بالاتری دست یابند.
ناهماهنگی در آموزش و نیاز بازار کار
مطالعات انجامشده، ارتباطی را میان آرمانهای شغلی جوانان و تقاضای بازار کار نشان میدهد. به نظر میرسد مشاغل پردرآمد و در دسترس که آینده خوبی هم دارند تا حد قابلقبولی نتوانستهاند انتظارات جوانان را برآورده کنند. در آینده، بسیاری از جوانان بهویژه پسران و بهطورکلی جوانانی که زمینههای محرومیتی دارند، بیشتر به دنبال مشاغلی هستند که در آستانه اتوماتیک شدن قرار دارند. بهعنوان مثال، بیش از نیمی از مشاغل در ژاپن و اسلواکی که موردتوجه جوانان هستند، در معرض از بین رفتن و اتوماتیک شدن هستند که عملا نیروی کار انسانی به مرور حذف میشود. بهطورکلی، مشاغل رویایی که جوانان به دنبال آن هستند، طیف گستردهای از آرزوهای شغلی را در کشورهایی ایجاد میکند که دارای سیستمهای آموزشی قوی و حرفهای هستند. در آلمان و سوئیس، کمتر از چهار نفر از 10 جوان دانشجو تنها به 10 شغل علاقه نشان میدهند و بررسیها حاکی از آن است که اگر طیف علایق جوانان و دانشجویان گستردهتر شود، بهتر میتواند تقاضاهای بازار کار را برآورده و منعکس کند و آنها نیز موقعیتهای شغلی بسیار متنوعتری را پیشرو خواهند داشت. رسیدن به این مرحله نیازمند راهنمایی و هدایت شغلی قدرتمندی است تا از این طریق، جوانان و دانشجویان جوینده شغل را در معرض مشاغل مناسب قرار دهند. اگر بخواهیم مقایسهای انجام دهیم، در اندونزی 52 درصد دختران و 42 درصد پسران از سه شغل، تنها به یکی از آنها گرایش نشان میدهند که از آن جمله میتوان به پزشکی در میان دختران و نیروهای مسلح در میان پسران اشاره کرد. با وجود اینکه دانشجویان در دوران دانشجویی سالهایی از عمر خود را به آموختن در حوزههای مختلف اختصاص دادهاند، جوانان همچنان برای ورود به بازار کار تلاش میکنند و دولتها هنوز نگران عدم تطابق میان نیازهای شغلی جامعه، نیازهای اقتصادی و منبع سیستمهای آموزشی هستند.
آموزش دانشگاهی کفایت نمیکند
علاوهبر فارغالتحصیلان دانشگاهی که هنوز به دنبال یافتن شغلی مناسب هستند، در جوامع امروزی شاهد کارفرمایانی هستیم که نمیتوانند افراد کارآزموده و با مهارت موردنیاز خود را پیدا کنند. تطابق نداشتن این دو با یکدیگر نشان میدهد که لزوما، هرچه دانشجویان در زمینه آموزشی موفقتر باشند، به این معنا نیست که موقعیت شغلی و زندگی بهتری پیشروی آنها قرار میگیرد. برای بسیاری از دانشجویان جوان، موفقیت آکادمیک و دانشگاهی به تنهایی برای رسیدن به آن جایگاه شغلیای که همیشه آرزویش را داشتهاند، کافی نیست و در کنار آن به مهارتهای زیادی نیاز دارند تا بتوانند تمام توانمندیهای خود را در آن زمینه عرضه کنند. در عصر حاضر که همهچیز با سرعت رو به جلو حرکت میکند، شناخت توانمندی جوانان و دانشجویان، آموزش موثر آنها در سطح آکادمیک و هدایت آنها به سمت و سویی که بتوانند درستترین انتخاب را در مسیر شغلی داشته باشند، اهمیت بالایی دارد.
سردرگمی شغلی در قرن بیستویکم
بهطورکلی، درک از جهان هستی و آرمانهایی که بشر در طول حیات خود دارد، کلیدهای اصلی هستند که انگیزه لازم را در دانشجویان برای تحصیل ایجاد میکند. این آرزوها بهشدت تحتتاثیر سابقه تحصیلی اشخاص و نیز عمق، گستره و وسعت دانش فردی درباره دنیای شغلی است. مَخلص کلام اینکه، دانشجویان نمیتوانند آن چیزی شوند که قادر به دیدنش نیستند؛ به عبارتی، آنها برای رسیدن به موقعیت شغلیای که همیشه آرزویش را داشتهاند، باید ابتدا توانمندیهای خود را مشاهده و درک کنند و سپس با دانشی که در آن حوزه دارند، بتوانند به آن نقطه دست یابند. تحقیقات نشان دادهاند که تعامل با دنیای اشتغال، پیامدهای آموزشی، اقتصادی و اجتماعی مثبتی را برای جوانان به دنبال دارد و موسسات آموزشی و دانشگاهها نیز میتوانند در کنار بهبود و توسعه فعالیتهای شغلی، به دستیابی آنها به تجربههای کاری در موقعیتهای واقعی کمک کنند.
به گزارش universityworldnews، هدایت موثر شغلی، دانشجویان را ترغیب میکند به این موضوعات فکر کنند که چه کسی هستند و در آینده میخواهند تبدیل به چه کسی شوند و همچنین به آنها کمک میکند تا درباره روابط میان انتخابهای آموزشی و زندگی اقتصادی آینده خود بیندیشند. تجزیه و تحلیلهای اخیر در مورد زمینههای آمادگی شغلی، روی عدم تطابق رشتههای تحصیلی دانشجویان جوان و انتظارات شغلی آنها متمرکز شده است. آن زمان که جوانان آموزشهای گذراندهشده دانشگاهی را برای تحقق رویاهای شغلی خود دستکم و حتی نادیده میگیرند، با توجه به سابقه و موفقیت آکادمیک، زندگی کاری آنها در مراحل ابتدایی کمی سختتر از آنچیزی پیش میرود که همیشه انتظارش را داشتند و در یافتن شغلی که آرزویش را داشتهاند، بیشتر دچار سردرگمی و تشویش میشوند و گاه این حالت باعث میشود از این شاخه به آن شاخه بپرند. هدایت شغلی از دیرباز یکی از اهداف عالی در توانمندسازی افراد و بهویژه دانشجویان و جوانان به شمار رفته که آنها را برای ورود به بازار کار آماده میکند. برنامههایی که کشورها در راستای توانمندسازی نیروهای جوان و دانشجویان خود انجام میدهند، نیمنگاهی هم به مشارکت در فعالیتهای توسعه شغلی دارند تا با افزایش موقعیتهای شغلی در جامعه، زمینه را برای حضور بیشتر جوانان در این موقعیتها آماده کنند. جنسیت تاثیر زیادی در کسب موقعیتهای شغلی دارد. بهعنوان مثال، طبق بررسیهای صورتگرفته، پسران بیشتر به اشتغال در کارهای علمی و مهندسی تمایل نشان میدهند و این در حالی است که دختران بیشتر به مشاغلی مرتبط با حوزه سلامت و بهداشت علاقهمندند.
فارغالتحصیلان بیشترین بیکاران بازار کار
در مطالعهای که مجله forbes انجام داده، نشان میدهد که بالاترین میزان بیکاری در جوامع امروزی به دانشجویان 22 تا 27 سالهای مربوط میشود که بهتازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند. این آمار برای اولینبار طی 30 سال گذشته بهدست آمده و این روند در فارغالتحصیلان رشد صعودی دارد. این در حالی است که آمار بیکاری در دیگر کارکنان و کارگران غیردانشجو و فارغالتحصیل بهسرعت در حال کاهش است. طبق این تحقیقات، هرچه افراد در تحصیلات دانشگاهی موفقتر میشوند، شانس اشتغال آنها کاهش مییابد. جوانانی که در رشتههای هنری آزاد، رسانه، هنرهای اجرایی، مطالعات قومی، حقوق کیفری، مردمشناسی و فلسفه تحصیل میکنند با بیش از 6درصد، بیشترین آمار دانشجویان بیکار را به خود اختصاص میدهند. مهمترین مشکلی که کارشناسان در این میان به آن اشاره میکنند، ناهماهنگی دروس تدریسشده در دانشگاه با نیازهای جامعه و بازار کار است.
تاثیر شرایط اجتماعی و اقتصادی در اشتغال
جوانانی که محرومیتهایی دارند، از بازده عملکردی بالایی برخوردارند و بهطور متوسط چهاربرابر کمتر از جوانانی که زمینه اجتماعی ممتازی دارند، به آنچه از نظر موقعیت شغلی در ذهن دارند، دست پیدا میکنند. معمولا فرزندان خانوادههای متمول در مقایسه با کودکانی که از سنین پایین مجبور بودهاند کار کنند، تمایل به حضور در دانشگاه و گذراندن مدارج عالی تحصیلی از خود نشان میدهند. علاوهبر این، جوانانی که زمینههای محرومیتی دارند، در شغلیابی بیشتر دچار سردرگمی و تشویش میشوند. در حقیقت، این مساله نه عادلانه و نه کارآمد است که دانشجویان بتوانند تنها از طریق آموزشهای دانشگاهی و یادگیری مباحث به شکل تئوری و بدون در نظر گرفتن گستره بازار کار و توانمندیهای خود شغل مناسبی را انتخاب کنند.
گام بعدی
ایجاد آمادگی لازم در جوانان و دانشجویان برای اشتغال آینده آنها، مهمترین مسالهای است که نگرانیهای اساسی را به دنبال داشته است. در انتهای سال 2019، سازمان بینالمللی همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) به برخی سازمانهای اروپایی و بینالمللی ملحق شد تا از این طریق بتواند به بررسی نیازهای هدایت شغلی در کیفیت بالا و هماهنگ با نیاز جوانان و دانشجویان بپردازد.
* مترجم: ندا اظهری، مترجم
