• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۸-۱۱-۲۱ - ۰۱:۵۶
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

معمایی پرالتهاب

فیلم امیرعباس ربیعی در نوع پرداخت، قصه، کارگردانی و حتی بازی‌ها یک اثر مستقل است و ظرافت‌های ژانر معمایی‌اش نویدبخش ورود یک جریان نوظهور و پر قدرت در سینمای ایران است. جریانی که می‌تواند بر خلاف عادت‌های قدیمی کارگردان‌های ایرانی حتی از روایت یک ماجرای واقعی که مخاطب از نتیجه آن آگاه است یک تعلیق پرکشش بسازد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، فاطمه‌سادات بکائی، روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: فیلم امیرعباس ربیعی که یکی دیگر از ساخته‌های سازمان فرهنگی رسانه‌ای اوج در سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر است، برخلاف اسمش قرار نیست درباره نیروهای تندروی موسوم به «لباس‌شخصی» چیزی بگوید  بلکه براساس پرونده‌های واقعی امنیتی به مردم هشدار می‌دهد جریان نفوذ بیگانگان در بدنه حکومت همچنان وجود دارد. لباس‌شخصی داستانی واقعی است درباره حزب توده و نفوذ عمیقی که در ارکان رده بالای حاکمیت داشته است. شخصیت‌های این فیلم از نیروهای امنیتی تا متهمان و اعضای حزب توده همگی مصداق شخصیت‌های واقعی تاریخ در قلب دهه ۶۰ هستند. روایت معمایی و تعلیق‌های جذاب لباس‌شخصی مخاطب را تا آخر فیلم با خود همراه می‌کند، قصه تا آخرین لحظه شگفتی جدیدی رو می‌کند که مخاطب را برای حدس واقعیت با چالش‌های جدی مواجه می‌کند. چالش‌هایی که تا لحظه آخر باقی‌می‌ماند و مخاطب را با همین‌ها با خود همراه می‌کند. 

شروع فیلم با گفت‌وگوی بین دو نیروی امنیتی شروع می‌شود، گفت‌وگویی که بیشتر شبیه بازجویی است تا یک گفت‌وگوی دوستانه. بازی‌های بازیگران فیلم و نوع دیالوگ‌ها از همان ابتدا به مخاطب کد می‌دهد که قرار نیست به‌زودی گره داستان باز شود و باید در این فیلم به همه بی‌اعتماد باشید‌‌. همه حرف این معماییِ پرالتهاب و روایت تاریخی‌اش هم همین است. اینکه در جایگاه‌های کلیدی و حساس حکومت باید جریان نفوذ را جدی گرفت و به کسی ولو در جایگاه فرماندهی نظامی اعتماد صددرصد نداشت. شاید بتوان گفت مساله مهم فیلم هم همین است.

«نفوذ.» شاید در نگاه اول، این برداشت برای مخاطب ایجاد شود که فیلم ربیعی شباهت‌هایی به «ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان دارد و اگر بنا باشد با تماشای تیزر فیلم قضاوت کرد، اولین برداشت همین کپی‌برداری از فیلم پرخاطره محمدحسین مهدویان است؛ اما تماشای نسخه کامل فیلم این حقیقت را آشکار می‌کند که شباهت‌های میان دو فیلم نه در کارگردانی و بازی‌ها بلکه مربوط به نقاط مشترک پرونده‌های امنیتی سال‌های ۶۰ و تلاش برای نفوذ در بدنه انقلاب اسلامی است. فیلم امیرعباس ربیعی در نوع پرداخت، قصه، کارگردانی و حتی بازی‌ها یک اثر مستقل است و ظرافت‌های ژانر معمایی‌اش نویدبخش ورود یک جریان نوظهور و پر قدرت در سینمای ایران است. جریانی که می‌تواند بر خلاف عادت‌های قدیمی کارگردان‌های ایرانی حتی از روایت یک ماجرای واقعی که مخاطب از نتیجه آن آگاه است یک تعلیق پرکشش بسازد. مطمئنا ساختن چنین فیلم‌هایی از روزهایی که شاید خیلی از جوانان امروز هیچ آگاهی نسبت به آن ندارند، بتواند به شناخت آنها کمک کند. 

امیرعباس ربیعی در اولین فلیم بلند خود به سراغ بازیگران معروف نرفته است و سعی کرده با همان جوانان تئاتری که در فیلم‌های کوتاهش استفاده می‌کرد، فیلمش را بسازد. فیلمی که به‌رغم نداشتن بازیگر چهره، توانست مخاطبان را با خود همراه کند. یک نکته روایت خوب این فیلم به این مساله بر می‌گردد که کارگردان برای ساختن فیلم تحقیق‌های طولانی‌ای داشته است و همین سال‌ها تحقیق کردن باعث داشتن یک متن خوب و پر از اطلاعات شده است.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار