• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۸-۱۱-۲۰ - ۱۰:۵۸
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

در جست‌وجوی روزگار از دست رفته

نقدهایی بر فیلم «آتابای» تازه‌ترین اثر سینمایی نیکی کریمی

آتابای قطع به یقین بهترین اثر نیکی کریمی، ستاره سینمای دهه 70 ایران، در مقام فیلمساز است. او پس از سال‌ها توانست به مدد یک فیلمنامه شخصیت‌محور، یک فیلم خوب بسازد که نه‌تنها در اسارت جو شبه‌روشنفکری سینمای ایران نیست، بلکه روایتی است منسجم، شاعرانه و حساب‌شده از تنهایی یک قهرمان کاریزماتیک با بازی خوب هادی حجازی‌فر در دل روستاهای آذربایجان که از عمق رنج و یأس به بازیابی معنا برمی‌خیزد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،  آراز مطلب‌زاده، روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت:  «آتابای» روایتی است روانکاوانه درباره تنهایی، فقدان و سوگ. مردی لاغراندام و بلندقامت به نام کاظم (آتابای) با صدایی لرزان و بغض‌آلود، با چهره‌ای تکیده، رنج‌دیده و مغموم که خشم و عطوفت را توامان در خود دارد. در آستانه آغاز پنجمین دهه از زندگی‌اش پس از سال‌ها به زادگاهش خوی بازگشته و با مرور مداوم تلخکامی‌ها، مصیبت‌ها و رنج‌هایی که بر او گذشته است ایام خود را سپری می‌کند. در روستاها خانه طراحی می‌کند و می‌سازد. سعی در تربیت خواهرزاده‌اش دارد. از زادگاه خود و مردمش منزجر است و به‌طور مداوم گذشته تلخ خود را نشخوار می‌کند. اما دیدار با دوست قدیمی‌اش یحیی (جواد عزتی) منجر به دگرگونی وی شده و ابعاد جدیدی از شخصیت کاظم برملا می‌شود.

فیلمنامه آتابای بیش از آنکه مبتنی‌بر «حادثه» پیش برود، مبتنی‌بر«شخصیت» و ترسیم ابعاد مختلف آن پیش می‌رود. فیلمنامه‌نویس (هادی حجازی‌فر) در خلق تصویر یک مرد سوگوار با بغضی فروخفته که در تمنای بازیابی روزگار از دست رفته خویش است، موفق عمل کرده است. او به‌درستی توانسته است به پیدایش، بقا و تحلیل مفهوم «سوگ» در شخصیت آتابای بپردازد. مطابق با مطالعات روانکاوانه، پدیده سوگ معلول «فقدان» و به یک معنا برآیند «از دست رفتن ابژه» است. به زبان ساده‌تر سوگ زمانی اتفاق می‌افتد که سوژه (شخصیت)، ابژه (محبوبش) را بر اثر مرگ یا به سبب جدایی عاطفی از دست بدهد. در واقع سوژه با غیاب فیزیکی ابژه مواجه و به سبب مواجهه با این غیاب دچار اضطراب شود. نوع مواجهه با این اضطراب برآمده از فقدان در افراد مختلف، متفاوت است، اما انسان‌ها غالبا در برابر آن،  پنج مرحله  «انکار»، «نگرانی»، «اندوه»، «خشم» و در پایان «پذیرش» را تجربه می‌کنند. سوگ زمانی به پایان می‌رسد که فرد قادر به کنار آمدن با فقدان محبوب خود باشد و بتواند غیاب فیزیکی او را بپذیرد. این پذیرش که آخرین مرحله از مراحل پنجگانه سوگ است مستلزم نوعی سرمایه‌زدایی عاطفی از محبوب و سرمایه‌گذاری روی فرد دیگر است.

این فرآیند که «جابه‌جایی تمرکز عاطفی» نام دارد، بحثی است مبسوط، مفصل و مهم در مطالعات روانکاوانه که از مناظر گوناگون می‌توان آن را واکاوی کرد. اما با بررسی تطبیقی علائم اختلال «سوگ» با ویژگی‌ها و حالات روانی و رفتاری شخصیت آتابای می‌توان گفت این شخصیت نمونه بارز یک فرد سوگوار است. او در گذشته خود، سه محبوب مهم زندگی‌اش یعنی معشوق، مادر و خواهر را از دست داده و به‌طور پیوسته درگیر معضل فقدان آنهاست. در مونولوگ‌های درونی‌اش با مادر و خواهرش صحبت می‌کند و در خلوت خود از معشوق از دست رفته‌اش سیما، سخن می‌گوید.

اگرچه فیلمنامه‌نویس قادر به ارائه تصویری ظریف و کامل از چگونگی رابطه او با این سه شخصیت نبوده، اما توانسته است ریشه سوگ برآمده از فقدان آنها و سپس چگونگی فرآیند حل این سوگ را به‌درستی ترسیم کند که پس از سکانس کلیدی گفت‌وگوی آتابای (هادی حجازی‌فر) و یحیی (جواد عزتی) در دریاچه این فرآیند آغاز می‌شود و با ابراز علاقه او به سیما (سحر دولتشاهی) به پایان می‌رسد. لحظه شکل‌گیری تعلق عاطفی آتابای به سیما همان پایان فرآیند سوگواری است که در قالب جابه‌جایی تمرکز عاطفی رخ می‌دهد و معلول کنار آمدن با فقدان ابژه ی از دست رفته و بازگشت به وضعیت تعادل نسبی روانی به واسطه یافتن ابژه جدید است. مجموعه این فراز و فرود‌های روانی در بازی دقیق، موشکافانه و ظریف حجازی‌فر نمودپیدا کرده است. او به زیبایی توانسته مظاهر یک شخصیت سوگوار را بازنمایی کند که در جست‌وجوی بازیابی روزگار از دست رفته است. شخصیتی که از دل اندوه تلنبار شده چندده‌ساله به سمت به دنبال بازیابی منبع معنا، محبت و عشق پیش می‌رود و از پس چهره سخت، سرد و بی‌روحش، حرارت و محبتی دلنشین برمی‌خیزد. 

اگرچه خلق موفقیت‌آمیز اتمسفر در فیلم آتابای تا حدود زیادی مدیون و مرهون پرداخت دقیق ابعاد روانی قهرمان داستان و اجرای آن است، اما نمی‌توان نقش دو عنصر مهم «زبان» و «جغرافیا» را نادیده گرفت. استفاده از جذابیت‌های بصری طبیعت زیبای شمال غرب کشور در کنار بهره‌برداری از پتانسیل غنی زبان ترکی که هر دو عامل در سینمای مرکز زده و شبه‌اجتماعی ایران عناصری به غایت مغفول و مهجور هستند، رخدادی مبارک و ویژه است که بر جذابیت فضای اثر می‌افزاید. بهره‌گیری از زبان غنی ترکی به واسطه حضور بازیگران اصیل و مستعد ترک‌زبان شدیدا موفق از آب درآمده است و برخلاف رویه مرسوم سینمای ایران نه‌تنها حضور یک قوم خاص در داستان فیلم دافعه برانگیز بازنمایی نشده، بلکه کاملا به ارتقای اثر و خلق یک فضای بومی کمک کرده است. قاب‌بندی‌های چشم‌نواز از جاده، کوه، مزرعه و درخت که یادآور سینمای عباس کیارستمی است با همراهی موسیقی استاد حسین علیزاده در خلق این فضای بومی موثر واقع شده است.

آتابای در کنار فیلم «پوست» جدیدترین ساخته برادران ارک دو فیلم موجود در جشنواره فیلم فجر هستند که با اتکا به جذابیت‌های بصری و هنری منطقه آذربایجان به زبان ترکی ساخته شده‌اند. حضور این دو فیلم در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر بدون تردید امیدی است پرفروغ در جهت مطرح شدن سهم قومیت‌های مختلف در جشن‌های فرهنگی پیروزی انقلاب اسلامی ایران. 

آتابای قطع به یقین بهترین اثر نیکی کریمی، ستاره سینمای دهه 70 ایران،  در مقام فیلمساز است. او پس از سال‌ها توانست به مدد یک فیلمنامه  شخصیت‌محور، یک فیلم خوب بسازد که نه‌تنها در اسارت جو شبه‌روشنفکری سینمای ایران نیست، بلکه روایتی است منسجم، شاعرانه و حساب‌شده از تنهایی یک قهرمان کاریزماتیک با بازی خوب هادی حجازی‌فر در دل روستاهای آذربایجان که از عمق رنج و یأس به بازیابی معنا برمی‌خیزد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار