به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، حسن روحانی روز گذشته و در جمع مردم یزد میان تمام کنایههایی که به دستگاه قضایی و دیگر نهادهای کشور زد، از ماجرا یا بهتر بگوییم معمای پیچیده و طول و درازی سخن به میان آورد که شاید شنیدنش برای مردم همانقدر جذاب بود که حسن روحانی میخواست.
روحانی دیروز در میان صحبتهای خود ناگهان از ماجرای مصادره دومیلیارد دلار از داراییهای ایران توسط آمریکا سخن گفت و اظهار کرد: «از همه مسئولان و ارگانها میخواهم درباره دومیلیارد دلار پولی که به حلقوم آمریکا ریخته شد و دولت قبل 10 ماه فرصت داشت آن پول را از حلقوم آمریکا درآورد اما دست روی دست گذاشت، به مردم توضیح دهند. چند سال پیش شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد باید بهسرعت به این پرونده رسیدگی شود اما تا امروز رسیدگی نشده است، لذا میخواهم پرونده دومیلیارد دلاری برای مردم روشن شود تا مردم خوشحال شوند و بدانند که عزمی که برای مبارزه با فساد وجود دارد، راسخ است.»
روحانی در این مورد توضیح بیشتری نداد و نگفت که دقیقا منظورش کیست و ریشه ماجرا در کجاست. نمیدانم، شاید میدانست و علاقهای نداشت که بگوید و شاید هم (البته با احتمال بسیار کم) نمیدانست و برای همین هم مطالبه میکرد. اما رسانهها و کسانی که قدری در جریان ماجرا هستند در این خصوص اطلاعاتی دارند که شاید به درد رئیسجمهور هم بخورد و گرهای از ماجرا بگشاید.بگذارید از انتها ماجرا را روایت کنیم.
روز چهارشنبه، اول اردیبهشتماه سال 95، دیوان عالی آمریکا طی حکمی دستور مصادره حدود دومیلیارد دلار از داراییهای مسدودشده ایران را برای پرداخت غرامت به خانوادههای آمریکاییان کشتهشده در حملات سال 1983 به پایگاه نیروهای تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت صادر کرد.همان زمان واکنشهای زیادی در ایران نسبت به این ماجرا ابراز شد که یکی از آنها واکنش معاون وزیر امور خارجه بود. عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه در گفتوگویی اقدام آمریکا را محکوم کرد و در ادامه به ریشههای این خرید ایران پرداخت. او توضیح داد اوراق قرضه دلاری در سال 2003 میلادی (یعنی در سال 1382، 1383 و دولت اصلاحات) خریداری شده است؛ خبری که یحتمل رئیسجمهور از آن مطلع نیست وگرنه اینگونه آن هم در یزد بر آن تاکید نمیکرد. این ماجرا البته به همینجا ختم نمیشود چراکه میتوان ادامه موضوع را گرفت و جلوتر رفت و به مسائل جالبتری رسید.اقتصاد ایران از قدیمالایام شاهد رفتوآمد افراد مختلفی بوده که هرکدام در دورهای مسئولیتهایی داشتهاند و بعد با تغییر دولتها کنار رفتهاند. در این میان اما هستند کسانی که سالهای سال است در نقاط کلیدی و حساسی از اقتصاد هستند و با رفتوآمد دولتها تنها قدری جابهجا شدهاند. این افراد حالا برای خود گنجینههای اسراری هستند که اگر مقابل دوربین بنشینند و سخن بگویند احتمالا حرفهای زیادی برای مردم دارند. یکی از این افرد یا بهتر بگوییم یکی از این «شاهمهره»ها، کسی نیست جز نماینده کنونی ایران در صندوق بینالمللی پول؛ کسی که ما هرچه در فضای مجازی گشتیم خبری از اظهارنظر، گزارش یا توضیحی درمورد عملکردش نیافتیم و نفهمیدیم اساسا او در صندوق بینالمللی پول چه میکند.
درست حدس زدید این فرد کسی نیست جز محمدجعفر مجرد، کسی که حالا یازدهمین سال حضورش در واشنگتن و مقر این صندوق را میگذراند و هیچ خبری هم از بازگشتش نیست! شاید بپرسید حضور محمدجعفر مجرد در صندوق بینالمللی پول چه ربطی به ماجرای دومیلیارد دلار دارد؟ پاسخ ساده است. بهصورت خلاصه توضیح میدهم. مجرد در دولتهای ششم، هفتم، هشتم و نهم یعنی در زمان دولتهای هاشمیرفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد معاون ارزی بانک مرکزی بوده، یعنی مسئول مستقیم مراودات ارزی کشور ازجمله خرید همان دومیلیارد دلار اوراقی که روز گذشته حسن روحانی از آنها نام برد. مجرد دقیقا در سال 2003 موثرترین فرد در بانک مرکزی و در این موضوع خاص بوده و البته اساسا هیچگاه توضیحی درباره گذشته خود و جریان خرید اوراق نداده است.
محمدجعفر مجرد البته در سال 85 و بهدلیل همین خطای راهبردی یعنی خرید اوراق دومیلیاردی بدون استدلال مشخص از سوی دولت وقت از بانک مرکزی کنار گذاشته شد اما با کمال تعجب دو سال بعد یعنی در سال 87 ناگهان او بهعنوان «مدیر اجرایی گروه کشوری ایران» در صندوق بینالمللی پول و نماینده ایران در این صندوق معرفی شد. از آن سال تا امروز هم در هر دورهای حکم او تمدید شده است و ظاهرا کسی هم بنای این را نداشته که از مجرد درباره ماجرای دومیلیارد دلار سوال کند.
دوباره به یزد برگردیم و سخنرانی رئیسجمهور و اجازه دهید همینجا بگوییم که در این یک مورد ما هم با جناب رئیسجمهور موافقیم، چراکه امروز برای ما هم این سوال وجود دارد که چرا مسئول اصلی ماجرای دومیلیارد دلار اکنون در دولت دوازدهم مسئولیت دارد و از او درباره این ماجرا سوالی نمیشود. بد نیست همینجا از جناب روحانی بخواهیم با فراخواندن نماینده خود در صندوق بینالمللی پول هم چند کلامی از آن دوران بشنود و هم اگر لازم بود او را به قوه قضائیه معرفی کند تا حداقل بخشی از ماجرا روشن شود.صرفنظر از این ماجرا البته باید نکته دیگری را هم عنوان کرد. مدتهاست اخباری درباره عزم بانک مرکزی برای تغییر نماینده ایران در صندوق بینالمللی پول یعنی همین جناب محمدجعفر مجرد به گوش میرسد.
چند روز پیش بود که رسانهها خبر تعیین جایگزین وی را هم برای چندمینبار منتشر کردند و گفتند: «برخی شنیدهها حاکی است بالاخره محمدجعفر مجرد که سالها نماینده جمهوری اسلامی در صندوق بینالمللی بوده، بهزودی برکنار و علیاصغر شاهمرادی جایگزینش میشود.» اما خبر ظاهرا طبق آن مثال قدیمی فقط 50 درصدش حل بود و 50 درصد دیگر باقیمانده بود، به این معنا که بانک مرکزی میخواهد اما ظاهرا توان کافی برای این کار را ندارد، لذا همینجاست که باید دوباره بهسراغ رئیسجمهور برویم و اینبار از او بپرسیم که دلیل عدم فراخواندن جعفر مجرد بعد از این همه سال از صندوق بینالمللی پول آنهم در ایامی که شائبههای زیادی درباره عملکرد حال و گذشته او وجود دارد، چیست؟ البته حتما باید پرسید که آیا مجرد پشتیبانانی در دولت دارد که پشتش به آنها گرم است و کسی قادر به فراخواندن او نیست؟