
پرونده اصلاح اساسنامه جهاد دانشگاهی بار دیگر آذرماه 79 در شورایعالی انقلاب فرهنگی مطرح و درنهایت چیدمان هیاتامنای سازمان بهعنوان عالیترین مرجع سیاستگذاری این نهاد دستخوش تغییراتی شد. به جز هیاتامنا، یک شورای علمی هم در این نهاد وجود دارد که تعیینکننده خطمشی و ناظر بر فعالیتهای جهاد دانشگاهی است. درحال حاضر حمیدرضا طیبی (رئیس هیاتامنا)، رستمی رئیس نهاد نمایندگی ولیفقیه در دانشگاهها ، محمدباقر نوبخت معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان مدیریت برنامهریزی کشور، منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، سعید نمکی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سیدسعیدرضا عاملی دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی، عبدالحسین شاهوردی عضو هیاتعلمی و سرپرست پژوهشگاه رویان جهاد دانشگاهی، محسن قرنفلی عضو هیاتعلمی، محمدحسین ایمانیخوشخو عضو هیاتعلمی و سرپرست پارک علوم و فناوریهای نرم و صنایع فرهنگی اعضای هیاتامنای جهاد دانشگاهی هستند. محمدرضا پورعابدی، معاون پژوهش و فناوری جهاد دانشگاهی نیز دبیر هیاتامنای این نهاد است. در شورای علمی جهاد دانشگاهی نیز حمیدرضا طیبی (بهعنوان رئیس)، محمدرضا پورعابدی(بهعنوان نایبرئیس)، محمدصادق بیجندی، عیسی علیزاده، ایرج فیضی، سیدسعید هاشمی، مهدی فیض، سعید پورعلی، سیدمحمدجواد شوشتری، محمدرضا صادقی و ژیلا صدیقی حضور دارند.
این نهاد درحال حاضر علاوهبر دفتر مرکزی، دارای 103 واحد سازمانی در کشور است که شامل سه پژوهشگاه، 29 پژوهشکده، هفت مرکز، سه خبرگزاری، یک مجتمع تحقیقاتی، هفت موسسه آموزش عالی، یک موسسه قرضالحسنه، هفت سازمان استانی، 36 واحد، سه سازمان فرهنگی، یک سازمان تجاریسازی، دو دانشگاه و سه پارک علم و فناوری میشود و با پنج معاونت پشتیبانی و مدیریت منابع، پژوهش و فناوری، آموزش، فرهنگی و هماهنگی و مجلس درحال فعالیت است.فارغ از تغییر و تحولات ساختاری سالهای نخست فعالیت جهاد دانشگاهی، این نهاد علمی کشور بهویژه در دو دهه اخیر، دچار حواشی مختلف فرهنگی و سیاسی شد که عملکرد علمی آن را هم تحت تاثیر قرار داد.
یادگاری، یکی از روسای جهاد دانشگاهی در اینباره میگوید: «جهاد دانشگاهی در دو جریان متفاوت گیر کرد و براساس این دو جریان متفاوت یکسری مسائل و دیدگاههای مسئولان اجرایی نسبت به آن متفاوت بوده است. در دوره هشتساله دولت آقای هاشمیرفسنجانی و برنامههای دولت آقای هاشمی که با تفکر سیاسی دولت سازندگی مواجه بود، موجب شد جهاد مورد غضب یا بیمهری قرار بگیرد و به جایی رسید که برای اینکه اتفاقی برای جهاد دانشگاهی نیفتد، در تمام استانهای کشور شعبههایی زده میشود که بخواهند برای برچیده شدن جهاد دانشگاهی با دولت مقابله کنند. در یک دوره دیگر هم که زمان آقای خاتمی بوده، پشتیبانیهای بعضی افراد در داخل جهاد دانشگاهی از دولت آقای خاتمی و مباحث اصلاحطلبی باعث شد دستگاههای اجرایی که باید به جهاد دانشگاهی کمک کنند و بیشتر به کارهای علمی بپردازند، به فکر تحقق اهداف سیاسی خودشان باشند. در این دوران دیدیم که برخلاف تصورات، باز هم جهاد دانشگاهی مورد غضب قرار میگیرد و فعالیتهای جهاد دانشگاهی منتفی میشود. جهاد دانشگاهی را در این دوره اصلاحطلب میدانستند و در دوره قبل از آن یعنی دولت آقای هاشمی بهعنوان دورهای است که مخالف با دولت میشود؛ یعنی در دوره آقای خاتمی جهاد دانشگاهی موافق با دولت و در دوره آقای هاشمی مخالف دولت بود. هر دوی اینها برای جهاد دانشگاهی مضر بوده و باعث یکسری عدم فعالیتها در جهاد دانشگاهی شده است و من با صراحت خدمتتان عرض میکنم که عقبافتادگیای که جهاد دانشگاهی داشته، جدای از فعالیتهای خوب و ارزندهای که در جهاد دانشگاهی صورت گرفت، مرهون این دو دوره است. »
علی منتظری، یکی دیگر از روسای جهاد دانشگاهی هم درخصوص این دوران میگوید: «از آنجا که در آن زمان شائبه گرایشها و فعالیتهای سیاسی در جهاد مطرح بود، رهبر انقلاب با تاکید بر پیشینه و سابقه تشکیل جهاد دانشگاهی فرمودند: «جهاد خودش را از این مناقشهها و جنجالهای سیاسی رها کند. این کارها مختص دوره جوانی جهاد بوده است، درحالی که الان10 سال از تاسیس جهاد میگذرد.»
این حواشی سیاسی اگرچه مورد تذکر رهبر انقلاب هم قرار میگیرد، اما بعضیشان تا به امروز هم هر از چندگاهی دامنگیر جهاد دانشگاهی میشود. بهعنوان نمونه میتوان به عملکرد ایسنا، یکی از دو خبرگزاری جهاد دانشگاهی و از پربازدیدترین رسانههای ایرانی اشاره کرد که از سال 78 توسط ابوالفضل فاتح تاسیس شده و تا پیش از آغاز دولت احمدینژاد هم توسط او اداره میشد و بهعنوان یک رسانه نزدیک به دولت اصلاحات فعالیت داشت. ایسنا در طول سالهای اخیر علیرغم انتظارات و توانمندیها نتوانسته در نقش یک رسانه ملی ظاهر شود. از جهتگیریها و مواضع سیاسی این رسانه در بزنگاههای مختلف، اتفاقات و رخدادهای سیاسی دانشگاهی مانند ماجرای نشریات موهن دانشگاه امیرکبیر در اردیبهشت 86 تا همین انتخابات اخیر نمونههای مختلفی را میتوان برای تایید این گزاره عنوان کرد. در یکی از همین نمونهها چندی پیش و پس از واقعه تروریستی در اهواز، این خبرگزاری اقدام به انتشار تصاویری کرد که بهزعم بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزه رسانه عملکرد نیروهای مسلح پس از این واقعه را زیر سوال میبرد.
حضور اصلاحطلبان رادیکال در قسمتهای مختلف جهاد دانشگاهی مانند خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) و مرکز افکارسنجی این نهاد (ایسپا) نیز یکی دیگر از چالشهای اساسی این نهاد در سالهای گذشته بوده است. همین موضوع یعنی همکاریهای سوالبرانگیز حمیدرضا طیبی با جریانهای اصلاحطلب در جهاد دانشگاهی باعث برکناری او در سال 89 شد. دوری طیبی از ریاست جهاد چند سالی بیشتر طول نکشید و او در آبان 85 برای سومین بار به ریاست این نهاد منصوب شد.
حمیدرضا طیبی تحصیلات دانشگاهی خود را از دانشگاه علم و صنعت آغاز کرد، تحصیلات تکمیلی خود را در مقاطع ارشد و دکتری در دانشگاههای دهلی هندوستان و برادفورد انگلستان گذراند و از آغاز شکلگیری جهاد دانشگاهی در این نهاد فعالیت داشته است. او در آخرین ماههای دوره سهساله ریاستش در گفتوگو با «فرهیختگان» به سوالات مختلفی از فعالیتهای علمی تا شائبههای سیاسی جهاد دانشگاهی پاسخ داده است.
آقای دکتر طیبی، جهاد دانشگاهی امسال در آستانه سالگردش چه خبر خوبی برای مردم دارد؟
غیر از روال معمول که چه فناوریهایی داشتیم و چه پروژههایی را اجرا کردیم، بهترین خبری که میتوانم بدهم، دیداری است که سال گذشته با مقام معظم رهبری داشتیم. هدف دیدار این بود که دستاوردهای فناورانه و توانمندانهمان را ارائه کنیم و برای واگذاری ماموریتهای بزرگ فناورانه جهاد دانشگاهی هم کمک بخواهیم. چون احساس میکردیم سرعت واگذاری مسئولیتهای فناورانه، طبق روش معمولی که ما دنبال میکردیم، فوقالعاده کند است. حدود سه تا 10 سال برای فناوریهای بزرگ طول میکشد که سیستم را قانع کنیم.
در حالت عادی یا جهادی؟
روال ما که تلاش جهادی پشت آن است. واقعا ما به لحاظ پیگیری، فوقالعاده خوب پیگیری میکنیم. خود من هم در نوک پیکان پیگیری هستم و سعی میکنم ارتباطات خوبی برقرار کرده و مسائل را خوب بیان کنم و از پیگیری خسته نشوم. به فرموده مقام معظم رهبری، از خوردن به درهای بسته اصلا نباید ناراحت و ناامید شوید. این دیدار هم به شکل بسیار خوبی انجام شد. ما هم دستاوردهایمان را بسیار خوب ارائه کردیم. فوقالعاده مورد تایید و تشویق ایشان قرار گرفت و گفتند این هم تاییدی است بر آنچه همیشه نسبت به توان داخل میگویم. چون پروژهها همه علمی و کاملا کاربردیشده است، ایشان خواستند که حتما هماهنگی کنید آقای طیبی و تیمشان بروند با وزرای مربوطه و روسای سازمانها صحبت کنند و بخواهند که دستاوردها مورد استفاده قرار بگیرد. مهمتر از آن هم اینکه از ما خواستند آن فناوریها و وابستگیهای فناورانه کشور را که میتوانیم تولید کنیم، لیستش را ارائه دهیم. ما لیست 31 فناوری را به دفتر ارائه دادیم و خوشبختانه منابع آن را هم از صندوق توسعه ملی تامین کردند. البته منتظر پرداخت هستیم. حدود چهار ماه پرداخت آن طولانی شده است، ولی مهم این بود که این اعتماد را به ما کردند که براساس توان خوبی که هست و براساس ذهنیت مثبتی که نسبت به جهاد دانشگاهی داشتند، از ما خواستند و لیست ما مورد پذیرش قرار گرفت. ما هم 31 تیم پروژه را تشکیل دادیم. کارها را شروع کردیم و منتظر هستیم با تامین بودجه فاز اول کارها را با سرعت بیشتری ادامه بدهیم. همچنین آن جلسات با مسئولان و وزرا انجام شده و ادامه دارد. خیلی امیدوار هستیم که آن جلسات به دستاوردهای خوبی منتهی شود. فکر میکنم ما دو سه سال آینده بتوانیم تحولات بسیار خوبی در توسعه علمی و فناورانه کشوری ایجاد کنیم. این برای ما مهمترین دستاورد بوده است؛ یعنی اینکه ممکن بود این اتفاق در زمان بسیار طولانی بخواهد به وقوع بپیوندد، ولی در یک دیدار که بسیار خوب ارائه شد، تشخیص به توانمندی سیستم داده شد. درخواست اینکه شما بفرمایید چه کارهای دیگری میتوانید انجام بدهید که ما این نیاز را تامین کنیم.
اگر امکانش وجود دارد درخصوص 31 فناوریای که فرمودید، توضیح دهید.
ترجیح میدهیم خیلی چراغ خاموش حرکت کنیم.
ویژگی مشترک این طرحها چیست؟ منظورم از نظر وابستگی کشور و شرایط تحریمی است.
در حوزه کشاورزی و فنی- مهندسی و پزشکی است. سعی کردیم در تعدادی از حوزهها زنجیره تامین را هدفگیری کنیم. این را با مثال توضیح میدهم. مثلا بحث پرورش ماهی در قفس را در نظر بگیرید، ما به آن بسیار علاقهمند هستیم. ما قبلا دانش تولید تور را به دست آوردیم. ولی علاوهبر تولید تور، طبق برنامه، خود آن سبد خیلی مهم است. در سال 200 هزارتن ماهی باید تولید شود. چه بهتر که ما این 200 هزارتن را با دانش خودمان تولید کنیم که حجم بسیار زیادی از کار در داخل کشور ایجاد شود. بعد هم توان صادرات این فناوری را بهویژه به جوامع هدفمان و سایر کشورها داشته باشیم. عرف معمول این است که سریعا برویم تور را از نروژ بخریم، بچهماهی را از چین وارد کنیم، غذای بچه ماهی را از کشور دیگر وارد کنیم، بعد بیاییم و اینها را استفاده کنیم، ولی شکل بسیار مطلوب و عالی این است که ما خودمان دانش این کار را از ابتدا تا انتها داشته باشیم. وقتی میدانیم کار کاملا اقتصادی است و این حجم از کار باید در داخل کشور انجام شود و امکان صادرات آن به کشورهای دیگر و جوامع هدف ما وجود دارد، چرا این کار را نکنیم؟! ما تصمیم گرفتیم روی تولید بچهماهی کار کنیم. خب روی تولید تور کار کردیم و آماده پذیرش سفارش هستیم که روی تولید سبد و بسکت آن کار کنیم؛ روی تولید بچهماهی و غذای بچهماهی. توانمندیهای لازم را هم در این زمینه داریم. البته باید ماموریت واگذار میشد. چون اینگونه کارها، کارهایی هستند که با بودجه معمول که ما از دولت میگیریم قابل انجام نیست و باید از جای دیگر این بودجهها را تامین کنیم. خیلی خوشحال هستیم که این اتفاق افتاده است. به علاوه اینکه خود تحریم هم باعث شده به ناچار سراغ ما بیایند. با آن خوشنامیای که در مجموعه جهاد دانشگاهی بوده، رجوع خوب است، ولی سرعت تصمیمگیری کند است.
منظورم همین بود که این 31 فناوری، از جهت اینکه چه وابستگیهایی به آن داشتیم و چقدر هزینه باید برای واردات آن انجام میشد و اگر این محصول توسط دوستان در داخل تولید شود، چه مزیتی را برای ما ایجاد میکند؟
خب همین است. ما اول مساله را اینگونه بیان کردیم که وابستگی کشور چیست؟ البته اعداد و ارقامی هم نداشتیم. فرصتی هم نبود، ولی اینها بهگونهای برای همه مشهود است که همه میدانند ما در این زمینهها وابسته هستیم. بازار بزرگی دارد. گفتیم این وابستگی هست، ما هم این کار فناورانه را انجام میدهیم و این نیاز در کشور برطرف میشود. فضای خوبی فراهم شده است. جلسهای را با وزیر محترم ورزش درخصوص بحث مکملهای غذایی ورزشکاران داریم. دوستان من از پژوهشکده صنایع غذایی میگفتند براساس آمار وزارت بازرگانی، در سال گذشته 600میلیارد تومان واردات این مکملها بوده است. خب 600 میلیارد تومان عدد خوبی است. ما در حوزه صنایع غذایی در جهاد دانشگاهی واقعا توانمندیهای خوبی داریم، بنابراین چرا نباید این کار انجام شود؟! یک جایی باید تصمیم گرفته شود که این اتفاقات بیفتد. سال گذشته این تقاضا را با ریاست محترم جمهوری هم مطرح کردیم، منتها به دلیل گرفتاری ایشان، این کار را انجام نشد. آقای رئیسجمهور را دعوت کرده بودیم که 10 طرح فناورانه ما را افتتاح کنند. بعد هم این بحثها خدمت ایشان مطرح شود و درخواست ماموریتهای بزرگ را خدمت ایشان ارائه بدهیم، که آقای دکتر جهانگیری و آقای دکتر ستاری تشریف آوردند. منتها ایرادی که میگیریم این است که باید به این تصمیمگیریها سرعت داده شود. با این حال که توصیه مقام معظم رهبری بوده است و معاون اول رئیسجمهور هم تشریف آوردند، سرعت این تصمیمگیری در بدنه سیستم کند است.
یعنی بحث کمبود امکانات و نبود بودجه مطرح نیست؟
البته ممکن است واقعا بحث بودجه هم باشد. الان وزارتخانههای ما وضعیت بودجهای مناسبی ندارند یا برخی از پروژهها در حوزههای نفتی مشکل دارند. برخی فناوریها در حوزه فنی بوده که ممکن است بگویند تولید ما کاهش پیدا کرده است. در صورتی که این شرایط، یک شرایط گذرا است. ما باید اتفاقا از این فرصتی که رکود حاکم است استفاده کرده و فناوریهایی را که نیاز آینده ما است تولید کنیم و به محض اینکه شرایط تغییر کند، از آن فناوریها استفاده کنیم. اصلا یکی از دلایلی که باعث میشود این شرایط تغییر کند، رفع وابستگی است. در حقیقت آنها از وابستگیها استفاده و ما را تحریم میکنند. وقتی ببینند ما داریم از این فرصت استفاده میکنیم و نیازهای فناورانهمان بهسرعت مرتفع میشود، قطعا در تغییر این روش ظالمانه تاثیرگذار است. آنها میدانند که ما توان انجام این کار را داریم. به هرحال دانشگاههای ما نیروی انسانی مطلوب تربیت میکنند. عزم، اراده و فرهنگ جهادی هم وجود دارد. مسئولان باید از این فرصتها خوب استفاده کنند. یک مقدار گلهمند هستیم که مسئولان ما یا خودشان را متعهد نمیدانند یا اینکه فکر میکنند درحال حاضر که مشکلات مالی وجود دارد، نباید به این مسائل بپردازیم. ما ولی فکر میکنیم برعکس این موضوع درست است و باید از این فرصت خیلی خوب استفاده کنیم.
شما بارها گلایه کردهاید که مسئولان فقط در شرایط تحریم سراغ ما میآیند. تفسیر این حرف شما چیست؟ در شرایط غیرتحریمی سراغ شما آمدن چه تفاوتهایی دارد؟
زمان از دست میرود. اولا بدانیم اقتصاد ما باید اقتصادی متکی بر تولید ملی باشد. تولیدمان هم باید متکی بر فناوری متعلق به خودمان باشد. حتی اگر انقلاب اسلامی که یک انقلاب ارزشی است رخ نمیداد - و بهطور طبیعی این ارزشیبودن مسائلی را نیز در پی خود دارد- و میخواستیم که کشور ما یک کشور مستقل و قدرتمند باشد، اقتصاد ما باید از یک اقتصاد نفتی به اقتصادی تبدیل شود که متکی بر فن و علم خودمان است. اگر این تصمیم را گرفته بودند که اتفاق بیفتد، باید از تولید علم و تبدیل علم حمایت شود. باید از کار تبدیل به فناوری حمایت شود. از کاربرد خود فناوری حمایت شود. زیرساختهای لازم را هم باید فراهم کنیم. البته خب طبیعی است که وقتی این کار قرار است اتفاق بیفتد، شما باید استراتژی توسعه صنعتی، استراتژی توسعه کشاورزی، استراتژی توسعه بهداشتی و... را مشخص کنید.
یک مقدار مصداقیتر میفرمایید؟
ببینید، در حوزه صنعت، اگر بخواهیم از استراتژی توسعه صنعتی بنویسیم، دو راه را باید انتخاب کنیم؛ یکی اینکه مزیتهای ملی ما چیست که آن مزیت برای ما ارزش افزوده ایجاد میکند. ما میگوییم نفت داریم، انرژی داریم، انرژی ارزانقیمت داریم، بهویژه نفت و گاز داریم. تولید نفت و گاز باید با دانش خودمان انجام گیرد. کشورهای زیادی در دنیا خواهان تکنولوژی و دانش نفت و گاز هستند. اولا نفت و گاز را باید با دانش خودمان استخراج کنیم. ثانیا با دانش خودمان آن را تبدیل به فرآوردههای باارزش بالاتر کنیم. ببینید چه ارزش افزوده زیادی ایجاد میکند. بهخصوص در حوزه معادن، معادن غنیای داریم که باز به همراه انرژی میتواند ارزش افزوده ایجاد کند. بنابراین معادن را باید با دانش خودمان استخراج و تبدیل به فرآوردههای باارزشتر کنیم. این یک بحث است. بحث دیگر هم این است که چه ارزشافزودهای از توان علمی خودمان میتوانیم ایجاد کنیم. ما میتوانیم از بیوتکنولوژی ارزشافزوده ایجاد کنیم. از نانوتکنولوژی ارزشافزوده ایجاد کنیم. در الکترونیک ارزشافزوده ایجاد کنیم. در IT ارزشافزوده ایجاد کنیم؛ یعنی خلق ارزش کنیم. به عبارت دیگر، ما با اتکا به دانش خودمان و نیرو و توان نیروی انسانی خودمان میتوانیم در کشور و دنیا خلق ارزش کنیم. حالا اینها آن چیزهایی است که باید بنشینند و در مورد آن تصمیم بگیرند. ما در این حوزهها میخواهیم ورود کنیم و در این حوزهها هم به لحاظ استراتژیک باید ورود کنیم. برای ما تنها قیمت تمامشده آن مهم نیست.
فقط برای خودمان یا حتی برای صادرات؟
بحث استراتژیک میتواند هم برای خودمان و هم برای صادرات باشد. مبحث در هر دو شکل هم برای خودمان و هم برای صادرات است. به هر حال، شما اگر کشور را ببندید و تنها روی جمعیت خود حساب کنید که این کفایت نمیکند. حداقلش این است که ما جوامع هدف داریم و میتوانیم محصول خودمان را به آن جوامع هدف صادر کنیم و این کار را باید انجام دهیم. ما میگوییم استراتژی توسعه صنعتی باید در تصمیمها گرفته و ساختارهای لازم برای تحقق آن فراهم شود. اولین ساختار این است که چه کسی متولی تحقق این اهداف است؟ برای تحقق این اهداف یا باید یک سازمان جدید ایجاد کنیم، مثلا سازمان توسعه تکنولوژی یا معاونت علمی ما و یا وزارت علوم ما مسئول این کار باشد. وزارت صنعت ما مسئول این کار باشد یا ترکیبی از اینها با شرح وظایف مشخص. موردی که الان میبینیم این است که همه ما خوب حرف میزنیم. همه معتقدیم باید این اتفاق بیفتد، ولی آن تقسیم کار ملی درست انجام نمیشود؛ یعنی دولت ما باید باور کند. نظام اجرایی ما باید باور کند که واقعا اقتصاد ما از آن اقتصاد منبعبنیان که همه چیز را از خارج بیاوریم و فقط محصول تولید کنیم، تغییر کند و هدف ما ارائه آن خدمت و تولید آن محصول باشد. ممکن است شما برای یک کارخانه فولاد یا یک کارخانه مس براساس روال گذشته، یک شرکت مهندسی را بیاورید تا مهندسی پایه را انجام دهد، تجهیزات را هم از آنجا وارد کنید و بخش کمی از آن را در داخل انجام بدهید و فولاد و مس را تولید کنید. بعد هم بگویید فولاد را دارم تولید میکنم، مس را دارم تولید میکنم، ولی ارزش در آنجا نهفته است که مهندسی پایه را خودتان انجام دهید. چون وقتی خارجی مهندسی پایه را انجام میدهد، حتما طراح مهندسی پایه سعی میکند بهگونهای پیش برود که ماشینآلات خودش را وارد مجموعه کند.
نمونههای قابلذکر از این موارد را ذکر میکنید؟
برخی مصداقها را قبلا گفتهام. شبیه هم هستند. مثلا وقتی در پروژهای خواستیم به ما بهعنوان پیمانکار اصلی اجازه ورود بدهند و این پیمانکار خارجی پیمانکار جزئی ما باشد که او اصلا بحث مهندسی پایه را انجام دهد، اتفاق قابلتاملی افتاد. ما قبلا هم روی این موضوع کار کرده بودیم. پایلوت ساخته بودیم، تعمیرات انجام داده بودیم، مدعی بودیم که میتوانیم این کار را انجام دهیم. در کار با خارجیها بهطور طبیعی، افراد کاملا به دانش فنی آنها دست پیدا میکنند. ما هم دست پیدا کردیم. آن مواردی هم که میگفتند نقطهقوت ما هست، پیشنهاد ارتقا هم داده بودیم. یعنی بچههای ما گفته بودند اگر این کار را بکنیم بهتر هم میشود. اما وقتی خارجیها متوجه شده بودند که ما میخواهیم با این دانش به عراق برویم و در ساخت کارخانههای سیمان با اینها رقابت کنیم، به صراحت میگفتند شما همانطور که حق ندارید غنیسازی کنید، حق ندارید طراحی هم کنید. شما پول دارید باید از ما خرید کنید. به هر حال چنین حرفهایی هم گفته میشود که این ارزش فناوری است. آنها ارزش فناوری را میدانند. یا اینکه در مورد دیگری، ما میگفتیم این همه از یک شرکت خارجی کارخانه میخریم، از آنها امتیاز انتقال دانش را هم باید بگیریم. البته خوب برخورد نکرده بودند. او هم گفته بود اگر فکر میکنید 120 سال تجربه را بهراحتی میتوانید از من بگیرید، ما هیچ زمانی این را به شما منتقل نمیکنیم. دانش کسبکردنی است. خودتان باید بروید کسب کنید، ما به شما دانش انتقال نمیدهیم. منظورش این بود که آن مواردی هم که به شما میگوییم، دانش نیست. شما اگر نقشهای را بگیرید، برای یک مدت زمانی آن نقشه ارزش دارد و میتوانید از روی آن بسازید. به محض اینکه آن نقشه جدید و طراحی جدید را انجام داد، دانش او از شما پیشرفتهتر است، شما باید دانش را بفهمید و بتوانید طراحیهای جدید ایجاد کنید. به هرحال الان بحث ما این است که برای این کار باید مجموعهای متولی باشد. برای تولید فناوری، تجاریسازی و بهویژه کاربردی آن، مجموعهای متولی باشد. بخشی از این کار را باید وزارت علوم انجام دهد، بخشی را وزارت صنعت و بخشی را هم معاونت علم و فناوری. بالاخره تولید فناوری، کاری فراوزارتخانهای است.
یعنی در حال حاضر برای هیچ دستگاهی این ماموریت تعریف نشده است؟
نه. برای کمک به تولید فناوری، عمده مسئولیت معاونت علم و فناوری، کمک به تولید و توسعه فناوری است، ولی در جهت کاربرد فناوری مسئولیت ویژهای ندارد. یک بند از مسئولیتهایش کمک به تحریک تقاضا است، ولی این کمک به تحریک تقاضا چگونه است و چه اختیاراتی باید داشته باشد که به تحریک تقاضا کمک کند؟ عموما معاونت علم و فناوری وارد این بحث نمیشود، ولی به توسعه فناوری کمک میکند، که یک بخش مهم از کار است. اما بخش عمده آن تعریف از بازار کار و تقاضا است، که باید آن را تعیین کنند.
به نظر شما سازمان ایجاد کردن و ساختار جدید درست کردن کافی نیست؟
ما میگوییم به معاونت علم و فناوری قدرت برخورد بدهند. به هرحال ما باید یک سازمان پاسخگو داشته باشیم. خیلیها میگویند وزارتخانهها در مقابل مجلس پاسخگویی دارند. در مقابل خود دولت و رئیسجمهور پاسخگو هستند، ولی شکل مهمتر پاسخگویی آنها پاسخگویی در مقابل مجلس است. اگر یک وزارتخانه با یک مسئولیتی ایجاد میشود، مجلس میتواند آن را در مورد عدم توافق مسئولیتهایش مورد پرسش قرار دهد و وزیر را استیضاح کند. در کل این مورد خوبی است. ما میگوییم معاونتی مثل محیطزیست داریم که معاون رئیسجمهور است، ولی به این معاونت اختیار داده شده است که اگر کارخانهای ایجاد آلودگی میکند، با آن برخورد شود؛ یا اصلاح کند یا آنجا را ببندد. پس به آن قدرت دادهایم، چرا به معاونت علم و فناوری این اختیار داده نمیشود؟! که اگر من بهعنوان یک محقق یک فناوری را تولید میکنم و جایی استفاده نمیشود و خرید خارجی انجام میشود، بتواند آنجا برخورد شود! ببینید، شما نمیتوانید بخش خصوصی را اجبار کنید که حتما از توان داخل استفاده کند، ولی همه دنیا حقوق و عوارض گمرکی را وضع میکند و با افزایش یا کاهش، آن را در جهت حمایت از تولید ملی خودش برنامهریزی میکند. اگر ببیند که واردات بیرویه میشود، حقوق و عوارض گمرکی را افزایش میدهد. اگر ببیند داخلی مونوپل شده است و دارد سوءاستفاده میکند، یا یکی در کنارش ایجاد میکند که او احساس رقابت داشته باشد، یا اینکه حقوق و عوارض گمرکی را کاهش میدهد که اجازه ورود خارجی بدهد و داخلی مواظب خودش باشد و سعی در سوءاستفاده نداشته باشد، این کار باید هوشمندانه توسط دولت انجام شود.
بحث ذینفع بودن در این سازوکار دادن مطرح نیست؟ مثلا یکی از اعضای هیاتعلمی یک موسسه مربوط به واکسن و دارو میگفت توان تولید فلان دارو یا کیت آزمایشگاهی یا واکسن را داریم، اما به این دلیل که برخی هیات امنای موسسه واردکننده آن محصولات هستند، مانع انجام کار میشوند!
بله، این موضوع هم وجود دارد. بالاخره ما نیاز به یک دولت سالم و پاکدست داریم که بتواند جلوی این مسائل را بگیرد. اما ممکن است مجموعهای به هر دلیل نامعلومی بخواهد رانت بدهد. رانت را قبول نداریم ولی یک هوشمندی میگوید لااقل من رانت را به تولید میدهم. مثلا چین را در نظر بگیرید؛ من الان میخواهم به اعضای حزب کمونیست خودم رانت بدهم، اما از آنطرف هم تصمیم گرفتهام کشور پیشرفت کند؛ اقتصادش متکی بر تولید و تولیدش متکی بر علم و فناوری باشد. به آن عضو کمونیست خودم میگویم به شما رانت در تولید میدهم. تولید از چین و کمک به صادرات چین میشود و در کنار شما هستم تا صاحب دانش شوید، با همه روشهای معقول؛ روش معقول این است که من بخش کوچکی از بازار خود را به یک شرکت خارجی میدهم، درمقابل امتیاز انتقال فناوری را میگیرم. شما باید لیاقت و توانایی آن را داشته باشید که این فناوری را بگیرید و یک موسسه علمی را هم بگذارید کنار خودتان که فناوری را جذب کنید و بفهمید و خودتان صاحب فناوری شوید. شما اینجا رانت داده و این رانت را به شکل درست دادهاید؛ رانت را دادهاید دیگر. ولی در کشور ما رانت را به واردات میدهیم، گاها آگاهانه هم این کار را میکنیم، این رانت آگاهانه به واردات اشتباه است. چرا ما رانت را به واردات میدهیم؟! رانت را باید به تولید بدهیم. اینجا هم اگر مدیری از قدرت خودش سوءاستفاده میکند، متاسفانه روی به واردات میآورد، اینجا هم باید برخورد کنیم. برخی عادات سیاسی ما هم که باعث این کار میشود مشکل آنها هم باید حل شود. ببینید من اگر یک مدیر در جامعه سیاسی خودمان باشم و بدانم با تغییر دولت بلافاصله من را هم جابهجا میکنند و دستم از همهجا کوتاه میشود، پستی هم به من نمیدهند و احساس کنم باید یک مورد از این کارهای خوب بگیرم؛ دو نمایندگی شرکت خارجی را بگیرم و بیایم واردکننده شوم و درنهایت به یک شکلی جلوی تولید را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم میگیرم. خب یکی از دلایلی که درحال حاضر احساس میشود بسیاری از مدیران ما رو به واردات آوردهاند، اولا آن فضای تولیدی وجود ندارد، دوما احساس میکنند باید بار آینده خود را ببندند. بحث دیگر هم این است که بالاخره باید مسئولان به شکل معقولی تامین باشند. ما راه را درست انتخاب کنیم و درست برویم، خیلی از هزینهها را میتوانیم صرف موارد معقول کنیم. بالاخره اگر من هزینههای زندگیام تامین نشود، حتما به راه کج میروم.
به هرحال با روشهای معقول باید جلوی آن گرفته شود. بعد هم در کشور میگوییم ظلم بالسویه عدل است. منظورم ظلم به معنای تحمل سختی است. اگر قرار است تحمل سختی به خاطر پیشرفت داشته باشیم، باید باشد، البته این برای همه باید باشد، نمیشود پسر مسئولان ما بروند راحت در خارج از کشور تحصیل و کار کنند، بقیه هم سختی را تحمل کنند.
بچههای شما در کجا تحصیل کردهاند؟
در ایران. دو دختر دارم و یک پسر که در ایران هستند. برای من هم شرایطی که آنها را خارج از کشور بفرستم، فراهم بود ولی در ایران تحصیل کردند و درحال حاضر هم مشغول زندگیشان هستند. گاهیاوقات هم به نظر میآید ما رانتهای عمدی دادهایم. گفتهایم بچهمسلمانها را باید پولدار کنیم؛ با رانت و با دادن کارخانهای که آن بچهمسلمان توانایی اداره آن را ندارد، ایجاد مشکل میشود، یا واردات را به او دادیم، چون بچهمسلمان بود.
قبول دارید در حوزه پژوهش رانت وجود دارد؟ مباحثی هم اخیرا مطرح شده درخصوص رانت در حوزه پژوهش میخواستم بدانم از نظر شما چقدر این واقعیت دارد؟
بله، قبول دارم که رانت وجود دارد. اما من اعتقاد دارم در دورانی که منابع ما محدود است، منابع پژوهشی ما محدود است و باید این منابع پژوهشی را در جهت تولید فناوری، تجاریسازی فناوری و اینکه بتواند مشکل را حل کند، استفاده کنیم. سازمانهای توانا را شناسایی کرده و به آنها ماموریت دهیم. اسم این رانت است؟! اگر اسم این رانت است، عیبی ندارد. ما منابع محدودی داریم، باید از این منابع نتیجه بگیریم. نمیتوانیم همینطور موازی بین دو یا سه نفر تقسیم کنیم. اگر یک مجموعه میتواند این کار را انجام دهد و براساس ارزیابیهایی که کردهایم، به آن اطمینان داریم، باید به آن ماموریت دهیم که برود و این فعالیت را انجام دهد. بله، یک زمانی میبینیم منابع ما بهقدری زیاد است که آگاهانه میگوییم دو یا سه مرکز آن را انجام دهند ولی اتفاقی که در کشور ما رخ داده، این است که همه میخواهیم بودجه بدهیم و همه موازی کار کنند و به برخی نیز رانت میدهیم. بهطور مثال میگوییم همه دانشگاهها باید روی مساله نانو کار کنند، اصلا چرا باید چنین اتفاقی بیفتد، درحالی که باید دانشگاهها را ماموریتمحور کنیم، البته حرفهای خوبی در این زمینه زده شده، اما محقق نشده است. از سوی دیگر عدهای نیز رانت پژوهشی میگیرند، این مساله را قبول دارم ولی کشورهایی که پیشرفت کردهاند، به خاطر دیوانسالاری سالم بوده است. بهطور مثال کره کشور پیشرفتهای است و همه میگویند این کشور دارای دیوانسالاری سالم و هوشمند است که همین مساله باعث پیشرفتش شده است. البته عدهای نیز میگویند این کشور با آمریکا بسته است، درحالی که چین نیز همین کار را کرده، اما این تنها انتخاب یک راه است بلکه مساله مهم تصمیم مهمی است که از سوی این کشورها گرفته شده، یعنی تصمیم گرفتند صاحب فناوری شوند و ما نیز باید چنین تصمیمی را بگیریم و دیوانسالاری سالمی داشته باشیم و بدون آمریکا نیز به جلو برویم، با این کار تنها زمان رسیدن به فناوری طولانیتر میشود و کمی هزینهها بیشتر میشود، اما خداراشکر ما منابع طبیعی زیادی داریم که میتوانیم کمی از آن را خرج رسیدن به فناوری کنیم. بهعبارت دیگر ما باید راه را درست انتخاب کنیم و احساس میکنم نظام اجرایی ما هنوز درحالوهوای اقتصاد منبع بنیان است، به این معنی که تصور میکند اصل مساله تنها پول است و دانش اهمیتی ندارد و میتوان دانش را از خارج از کشور وارد کرد. باید باور کنیم ما توان انجام کارهای بزرگ را داریم و میتوانیم و باید بهموقع به این مساله بپردازیم و هیچ اشکالی ندارد که امروز برای تامین نیازهایمان سراغ خارج از کشور برویم، به شرط اینکه این کار را هوشمندانه و درقبال انتقال فناوری انجام دهیم. چین نیز بازار کشورش را درقبال انتقال فناوری در اختیار دیگران قرار داد، درحالی که ما چنین کاری نمیکنیم و توقعمان هم این است که پیشرفت کنیم که این اتفاق در چنین شرایطی رخ نمیدهد.
حتی یک زمانی است که بنده بچهمذهبی محسوب میشوم و میگویم باید به خودمان متکی باشیم ولی در عمل راه خودباوری را بلد نیستم و حالا در این بین یک کارشناسی میگوید اگر فلان وسیله را خودمان بسازیم، چنین مشکلی برایمان ایجاد میشود و چون خودباوری نداریم، حرف او را قبول میکنیم، درحالی که مگر کشورهای دیگر چطور پیشرفت کردهاند؟
در حوزه مباحث پژوهشی و فناوری واقعا جهاد دانشگاهی عملکرد قابل افتخاری دارد، در حوزه فرهنگی رویکرد جهاد چگونه است؟
حوزه فرهنگی جهاد دارای دو بخش است، اول در حوزه ساختارسازیها بود که در این حوزه بهخوبی عمل کردهایم و یک زمانی نیز کار بهطور مستقیم روی بحثهای فرهنگی فردی بود. درباره ساختارسازی ایسنا، ایکنا، سازمان انتشارات و مرکز افکارسنجی، انتشارات و سازمان دانشجویان، مسابقات ملی مناظره دانشجویی و... اقدامات خوبی بوده است، البته یک زمانی بحث بر مباحث فردی فرهنگی بود که مباحث سیاسی باعث شد ما خیلی نتوانیم در این زمینه ورود کنیم و پای ما را از شورای سیاستگذاری فرهنگی دانشگاهها بریدند و در اصل مسائل سیاسی باعث شد جهاد دانشگاهی چندان در حوزه مباحث فردی فرهنگی ورود نکند. فکر میکنم باید روی مباحث فردی فرهنگی و مباحث اخلاقیمان کار کنیم تا دیگر شاهد برخی مسائل نباشیم. مانند اینکه چرا بهراحتی میپذیریم که اصلا باید از رانت استفاده کنیم، چرا از کار کردن بیزار هستیم، چرا به علم بها نمیدهیم، چرا کلاهگذاشتن بر سر دیگران را زرنگی میدانیم و این مسائل جزء مباحث اخلاقی هستند که از مدرسه آغاز و به دانشگاه راه یافته است.
آقای دکتر رویکرد فرهنگی اجتماعی جهاد دانشگاهی در بزنگاههای سیاسی اجتماعی به نفع یک جریان سیاسی خاص نبوده است؟ منظورم جناح چپ سیاسی است.
باید یک حقیقتی را بپذیریم که بدنه دانشجویی ما در اوایل انقلاب و انجمنهای اسلامی عمدتا به علت ذات دانشجویی که ذات پاک و آرمانگرایی است، چپ بودند و جهاد دانشگاهی نیز در آن زمان متولد شد و بسیاری از افرادی که به جهاد آمدند، از حوزه فرهنگی وارد جهاد دانشگاهی شدند و بهطور طبیعی کمی گرایش چپ در آنها وجود داشت. اما این گرایش هیچگاه مصالح کشور را به مصالح جناحی ترجیح نداد و به همین دلیل نیز مقام معظم رهبری گفتند که معدل مسیر جهاد دانشگاهی، معدل خوبی است.
یعنی در ساختار تشکیلاتی جهاد امکان دارد که فردی مثلا از جمعیت موتلفه یا جمعیت ایثارگران ورود کند؟
ما منعی در این زمینه نگذاشتهایم، اما همین الان برخی مدیران ما در جهاد دانشگاهی از بچههای اصولگرای مطرح هستند و چون ذاتا افراد خوبی بودند، به آنها مسئولیت دادیم. ما دو طیف انجمن اسلامی داریم، یکی افراد سابق مذهبی و دیگری افراد جدید مذهبی در این انجمنها هستند و این بلایی است که خودمان بر سر خودمان آوردهایم. یعنی من مذهبی برای بیرون کردن رقیبم از صحنه، طوری عمل کنم که او را از حیطه دین خارج کنم. ما برای اینکه چپیها را بزنیم، انجمنهای اسلامی را ضدولایت معرفی کردیم و بهحدی انگهای مختلف به آنها زده شد که همهشان از میدان خارج شدند.
اتفاقا منظور بنده این است که در بزنگاههای سیاسی به سود جناح رادیکال کار شده، نه حتی جناح میانه!
ممکن است چنین مواردی باشد اما معتقدم ایسنا در بزنگاهها از مسیر خارج نشده است، البته ایراداتی نیز داشتهایم. با این حال باید بپذیریم خودمان نیز کارهای اشتباهی را انجام میدهیم و ما قبول نمیکنیم که چپ طرفدار انقلاب نیز وجود دارد و باید با این قشر مصالح ملی را تعریف کنیم. درنهایت چپ و راستی که وفادار به انقلاب هستند و کشور را اداره میکنند و بهطور دائم نیز انتخابات بین این دو طیف به صورت الاکلنگی ردوبدل میشود بالاخره باید مشترکاتشان را مشخص کنند و البته 90 درصد مسائل اصلی کشور نیز باید بین دو طیف مشترک و یکی باشد و اصلا نمیشود تا این حد سیاستها الاکلنگی باشد، مسالهای که رهبری نیز بارها به آن اشاره کردند و گفتند سیاستهای ما زیگزاگی است.
ما نظام انقلابی هستیم و باید تعاریفی مانند اینکه انقلابی بودن چیست را بین دو طیف انجام دهیم. انقلابی بودن یعنی اینکه ما باید جامعهای درست کنیم که از لحاظ اخلاق، عدالت، پیشرفت، رفاه و... هر غیرانقلابیای که در آن وارد شود نیز انقلابی از آن خارج شود یا جامعهای مانند امروز را درست کنیم که هرچه انقلابی و قشر مسلمان در آن تحصیل میکنند، درنهایت بهعنوان ضدانقلاب از کشور خارج میشوند، در اصل باید دایره انقلابی بودن از نگاه اصولگرا و اصلاحطلب 60 درصد یا حداقل 30 درصد با یکدیگر مرز مشترک داشته باشد و برای آن 30 درصد برنامهریزی انجام دهیم. اول باید تعاریف انقلابی بودن مشخص شود و بدانیم میخواهیم از نهضتهای آزادیبخش حمایت کنیم، پیشرفت دانشبنیان داشته باشیم و اقتصاد کشور مبتنیبر تولید ملی باشد، درونزا و بروننگر باشم، این تعاریفی است که باید مورد قبول هر دو طیف باشد؛ چراکه بالاخره ما یک نظام ارزشی هستیم و این نظام اگر مدل موفق خود را به دنیا ارائه نکند که نتیجهای ندارد.
اگر این دو طیف با یکدیگر بنشینند، 90 درصد مشکلات حل میشود، نگاه کنید در برخی فسادهای کشور افرادی از هر دو جناح چپ و راست حضور دارند در هر دو طیف افراد ناسالم هستند، هردو شرکتهای سهامی تشکیل دادهاند، درحالی که باید به میداندارهای طرفدار انقلاب هر دو طیف اعتماد کرده و با آنها حرف زد. چرا ما حزب تشکیل نمیدهیم، چراکه حزب دائما درحال رصد از سوی مردم است.
امروزه بهحدی جامعه متکثر شده است که اگر حزب نیز تشکیل دهیم، باز حرف و حدیثها وجود دارد.
اینگونه نیست. مسئولان ارشد کشور طیف تشکیل دهند و میتوان این کار را انجام داد و هنوز افراد اصلی در هر دو طیف هستند که واقعا طرفدار انقلاب هستند و افراد شیطان نیز خودشان را نشان دادهاند و الان فرصت خوبی است که این افراد را کنار بگذاریم.
این روزها بحث جوانگرایی در کشور بسیار مطرح است، میانگین سنی بدنه فعال جهاد دانشگاهی چقدر است و اینکه شما به این فکر کردهاید که اگر روزی نباشید، چه اتفاقی باید برای جهاد دانشگاهی رخ دهد؟ آیا افرادی را در این سطح تربیت کردهاید؟
در بحث جوانگرایی در حوزه مدیریت، اصل را بر کارایی میگذارم و در شرایط مساوی بین یک جوان کارا و یک فرد مسن کارا باید فرد جوان انتخاب شود ولی در اصل باید کارایی مدنظر قرار گیرد و جوان نیز باید سلسلهمراتب کسب تجربه را طی کند و ما در این مساله افراط کردهایم، یعنی یک طیفی که بیشتر اصلاحطلبان هستند، از ابتدای انقلاب تا الان مسئولیتهای مختلفی بین افراد خاصی از این طیف سپرده میشود و از سوی دیگر مانند احمدینژاد خواستهایم جوانگرایی را دنبال کنیم و هرچه فرد بیتجربه بود را بر سرکار آوردیم ولی فرد خوبی را که بعد از پنج سال دارای تجربه بود هم کنار گذاشتهایم، در اصل این راه باید مسیر خود را طی کند و درواقع باید کارایی را مدنظر قرار دهیم و البته مسیر را برای پیشرفت افراد فراهم کنیم و در جهاد دانشگاهی نیز افرادی هستند که بیایند مسئولیتهای فعلی را چه در سطح معاونان فعلی و چه در سطح روسای واحدها برعهده بگیرند و ویژگی جهاد دانشگاهیها هم این بوده که در انتقال مسئولیت خوب عمل کردهاند و بنده که جای منتظری بودم، او مرا از زیر قرآن رد کرد و در جایگاه مدیریت نشاند و بنده نیز همین کار را برای یادگاری انجام دادم. الان نیز اعلام کردیم که اگر دوستان و هیاتامنای جهاد تشخیص میدهند فردی توانمندتر از بنده وجود دارد، با کمال میل مسئولیت را واگذار کرده و با فرد جدید نیز همکاری خواهم کرد و در غیر این صورت عمرمان را برای جمهوری اسلامی گذاشتهایم و برای آخرین بار نیز این کار را خواهیم کرد.
به گذشته که نگاه میکنیم کمی احساس رضایت داریم، هرچند قطعا میتوانست بهتر از این دستاوردها استفاده شود، اما خداراشکر که امروز مورد اعتماد رهبری هستیم و این اعتماد نشان میدهد که مجموعه برآیند حرکت، حرکت خوبی بوده است و در آخرین صحبت رهبری با ائمهجمعه میبینیم که ایشان به شکل خوبی از جهاد صحبت کرده و این برای ما باعث افتخار و البته ایجادکننده مسئولیت سنگین است تا بتوانیم آنچه مدنظر ایشان است، چه به لحاظ فرهنگی و چه علمی و فناورانه اجرا کنیم و خواست رهبری نیز چیزی جز پیشرفت جامعه و کشور نیست و سعی میکنیم این مسیر را حفظ کنیم، هرچند از بانک مرکزی گلایهمند هستیم که هنوز بودجه برخی طرحها را به ما نداده است ولی ما چهار ماه است که کارها را شروع کردهایم و از دولت نیز انتظارمان به خاطر قدرت اجراییای که دارد، بیشتر است و توقعمان این است که دولت باید از ما بیشتر استفاده کند، چراکه شعار اصلی ما این است که تابع رهبری و حامی دولتهای منتخب مردم هستیم و واقعا در همه دولتها با تمام انرژی از دولت حمایت کردهایم و در این دولت نیز همینطور است و با تمام انرژی از دولت روحانی حمایت خواهیم کرد. توقعمان از دولت این است که مسئولیتهای سنگینی را به ما واگذار کند؛ چراکه میخواهیم اهداف دولت محقق شود.
* نویسنده : محمد رضایتی - ابوالفضل مظاهری روزنامهنگار