
نمیخواهم این نوشته را به یک متن انتقادی علیه دولت تبدیل کنم. تنها میخواهم از حال و روز مردمی بگویم که در وسط خبرهای بد، دستکم دلشان با یک خبر خوب شاد شد. خبری از فوتبال. نهفقط برد استقلال و پرسپولیس که برد ذوبآهن هم خبر شادی بخشی بود، دستکم برای آنهایی که دلی در گروی فوتبال و توپ گرد و زمین چمن دارند.
فوتبال در تمام دنیا کارکردی فراورزشی دارد. کارکردی که نباید به زمین سبز محدودش کرد. فوتبال در دنیا بعضی وقتها چیزی است فراتر از غوغای 22 بازیکن که به دنبال توپی میدوند. در خاورمیانه، فوتبال حتی بیش از دیگر مناطق دنیا، این کارکرد فراورزشی را دارد. درست مثل قهرمانی قطر در جام ملتهای آسیا بعد از شکست دادن تکتک کشورهایی که این کشور را تحریم کردهاند و با آن سرجنگ دارند. باید شکست امارات مقابل قطر را ببینید و آن دمپایی پرت کردنهای تماشاگران میزبان را تا کلمه «فراورزش» بیشتر برایتان جا بیفتد.
هرچند خیلی از ما تمایل داریم که فوتبال جدا از سیاست باشد و جدا از سیاست هم بماند اما سیاست علاقهای به از دست دادن میدان تبلیغات بزرگی چون فوتبال ندارد. اگرچه ما آنطور که باید از پیروزیهای هفته سوم لیگ قهرمانان استفاده تبلیغاتی نکردیم اما شکی نیست که اگر نتیجه عکس رقم میخورد، برندگان میدان فوتبال پای این برد را به میادین دیگر نیز باز میکردند.
***
صبح روز قبل و ساعاتی قبل از نوشتن این مطلب، بهطور کاملا اتفاقی دیدم که شبکه نمایش برای چندمین بار فیلم هندی و بسیار تحسین شده لاگان یا خراج را پخش میکند. داستان مردم روستایی که به دلیل خشکسالی نمیتوانستند خراج اربابان انگلیسی را پرداخت کنند و با این شرط افسر انگلیسی مواجه میشدند که اگر در بازی کریکت انگلیسیها را شکست دهند خراجشان برای دو سال بخشیده میشود.
فیلمی که اگر بخشی از هندیبازیهای سینمای بالیوود را از آن بگیریم، فیلمی است بسیار خوش ساخت با داستانی بسیار خوب که اتفاقا نامزد بهترین فیلم خارجی جشنواره اسکار هم شد. فیلمی در مورد اینکه ورزش چطور میتواند در میدانی، سبب گرفتن حق مظلوم از ظالم شود و موجبات بالندگی ملتی را به ارمغان بیاورد. قصد شعاری کردن این مطلب را ندارم که در این روزگار شعارزده، کسی حوصله چنین حرفهایی را ندارد. ما هند تحت استعمار نیستیم اما پیروزی تیمهای فوتبالمان مقابل نمایندگان متمول عربستانی، به همان اندازه شیرین است که پیروزی تیم کریکت دهنشینان مقابل کریکتبازان حرفهای انگلیسی.
این همان جادوی «فراورزش» است که فوتبال را تا این اندازه محبوب میکند. محبوبیتی که در خاورمیانه اصلا تصادفی نیست. اینکه محمد صلاح، بدون شرکت در انتخابات مصر یک میلیون رای میآورد، اینکه بیرانوند با مهار پنالتی رونالدو غرور ملتی را حفظ میکند و هزار چیز ریز و درشت دیگر مانند اینها، بخشی است از همان جادوی فراورزشی فوتبال که این رشته را محبوبتر از هر زمانی نگه داشته است.
در روزگاری که تنوع در انتخاب و گسترش شبکههای اطلاعرسانی، بسیاری از سرگرمیها را از جایگاه خود به پایین کشانده و سرگرمیهای دیگری را جایشان نشانده، فوتبال همچنان جایگاه خودش را حفظ کرده و حتی آن را گسترش هم داده است. گسترش امپراتوری فوتبال در تمام این سالها، به همان دلیلی رخ داده که در فیلم خراج دیدیم. فرصتی برای خودنمایی و میدانی برای به نمایش گذاشتن.
از همین رو است که پیروزی سه تیم استقلال، پرسپولیس و ذوبآهن در هفته سوم لیگ قهرمانان آسیا مقابل دو تیم عربستانی و یک تیم اماراتی، از آن دست خبرهایی است که هم در بین مردم شادی میآفریند و هم در سطوح حاکمیتی جذاب و مبارک است. اینکه ما با وجود بازی در زمین بیطرف- بخوانید تحریمهای ظالمانه – توانستهایم حریفان ثروتمند و پر امکانات خود را شکست دهیم، همان چیزی است که «ملت/ دولت/ نظام» با وجود تفاوتشان در سطح نگاه به زندگی و نوع وظایف و کارکردها، به یک اندازه به آن نیاز دارند.
فوتبال ایران به خاطر خلق همین صحنههاست که استحقاق برخوردهای دلسوزانهتری را نسبت به امروز دارد. فوتبالی که با وجود همه سوءمدیریتها، هنوز آنقدر زورش میرسد که در لحظه مناسب، سیلی محکمش را فرود بیاورد، فوتبالی است که استحقاق مدیرانی مناسبتر و تجهیزاتی به روزتر را دارد.
* نویسنده : هومن جعفری روزنامهنگار